کلمه جو
صفحه اصلی

doorway


معنی : راهرو، درگاه، جای در
معانی دیگر : سرسرا، هر وسیله ی دستیابی، راهرو، جای در

انگلیسی به فارسی

راهرو، جای در، درگاه


دروازه، درگاه، راهرو، جای در


انگلیسی به انگلیسی

• opening through which one enters a room
a doorway is the space in a wall when a door is open.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] درگاه

مترادف و متضاد

راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

درگاه (اسم)
doorway, port

جای در (اسم)
doorway

جملات نمونه

1. they consider independence and freedom as the doorway to international peace
آنان استقلال و آزادی را راه وصول به صلح جهانی می دانند.

2. we carried the big crate cornerwise through the narrow doorway
صندوق بزرگ را به صورت اریب از درگاه باریک رد کردیم.

3. Mary suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه صابر] مری ناگهان در آستانه ی در ظاهر شد.
[ترجمه ترگمان]ناگهان مری در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]مری به طور ناگهانی در ورودی ظاهر شد

4. She bumped her head in the doorway and swore loudly.
[ترجمه ترگمان]سرش را به سمت در هل داد و با صدای بلند ناسزا گفت
[ترجمه گوگل]او سرش را به طرف در آغوش گرفت و با صدای بلند قسم خورد

5. The doorway was so low that he had to stoop.
[ترجمه Sajedeh] در خیلی کوتاه بود برای همین او باید خم میشد.
[ترجمه ترگمان]در آستانه در چنان آهسته بود که ناچار بود خم شود
[ترجمه گوگل]درها خیلی کم بود که مجبور شد به لرزه برسد

6. We sheltered in a shop doorway.
[ترجمه ترگمان]ما در یک درگاه مغازه پناه گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در یک درب مغازه پناه گرفتیم

7. There were so many people in the doorway that we could hardly get out.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در آستانه در بودند که به زحمت می توانستند از آنجا بیرون بروند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در خیابان بودند که به سختی می توانستیم خارج شویم

8. The doorway was so low that we had to stoop to go through it.
[ترجمه ترگمان]در ورودی آنقدر پایین بود که ما مجبور بودیم خم بشویم و از آن عبور کنیم
[ترجمه گوگل]درها خیلی کم بود که ما مجبور بودیم از آن عبور کنیم

9. They huddled in the shop doorway to shelter from the rain.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مغازه کزکرده بودند تا از باران پناه بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها در ورودی مغازه برای پناه دادن از باران شتافتند

10. Catherine appeared in the doorway, shaking with righteous anger.
[ترجمه ترگمان]کاترین در آستانه در ظاهر شد و از خشم و غضب می لرزید
[ترجمه گوگل]کاترین در خیمه ظاهر شد و با خشم شایسته تکان داد

11. Children came to peep at him round the doorway.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در آستانه در به او نگاه کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها به سراغ او رفتند

12. A woman suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه ترگمان]ناگهان زنی در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک زن ناگهان در در آئینه ظاهر شد

13. The workmen are closing the doorway in.
[ترجمه ترگمان]کارگرها در آستانه در بسته می شوند
[ترجمه گوگل]کارگران درها را بستن

14. A man suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه ترگمان]ناگهان مردی در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یک مرد ناگهان در ورودی ظاهر شد

15. Mr. Jones suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه ترگمان]آقای جونز ناگهان در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه گوگل]آقای جونز ناگهان در در ورودی ظاهر شد

don't block the doorway!

راه دخول را سد نکنید!


They consider independence and freedom as the doorway to international peace.

آنان استقلال و آزادی را راه وصول به صلح جهانی می‌دانند.


پیشنهاد کاربران

دروازه

درگاه ، دروازه

چهارچوب در

interance of the home

ورودی، درگاه

راهرو

When i open the door I see him in the doorway
وقتی درو باز کردم توی راهرو دیدمش


کلمات دیگر: