صفت ( adjective )
• (1) تعریف: upright in posture or position.
• مترادف: up, upright
• متضاد: recumbent, slumping
• مشابه: stand-up, standing, straight
- The teacher told the students to sit erect in their seats.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] معلم به دانش اموزان گفت که در صندلی هایشان صاف بنشیندد.
[ترجمه ترگمان] معلم به دانش آموزان گفت که روی صندلی های خود بایستند
[ترجمه گوگل] معلم به دانشجویان گفت که در کرسی های خود نشسته اند
• (2) تعریف: rigidly directed upward or outward; not limp.
• مترادف: up
• متضاد: floppy, limp
• مشابه: rigid, stiff
- The dog held his ears erect at the sound.
[ترجمه ترگمان] سگ گوش خود را راست نگاه داشته بود
[ترجمه گوگل] سگ گوش هایش را مستقیما به صدا می زد
• (3) تعریف: not spreading or inclined; vertical.
• مترادف: upright, vertical
• متضاد: flat, horizontal, recumbent
- Most trees grow erect even if the ground slopes.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] اکثر درختان صاف رشد میکنند حتی اگر خاکشان رانش کند.
[ترجمه ترگمان] بیشتر درختان، حتی اگر دامنه های زمین رشد کنند، راست رشد می کنند
[ترجمه گوگل] اکثر درختان حتی اگر دامنه های زمین را درست کنند، درست می کنند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: erects, erecting, erected
• (1) تعریف: to establish and construct; build.
• مترادف: build, raise, rear, uprear
• متضاد: demolish, dismantle, tear down
• مشابه: construct, fabricate
- They are erecting a house on that lot now.
[ترجمه ترگمان] همین الان دارن یه خونه درست میکنن
[ترجمه گوگل] آنها در حال حاضر خانه ای را بر روی آن نصب می کنند
- She's erected a new theoretical model.
[ترجمه ترگمان] او یک مدل نظری جدید برپا کرده است
[ترجمه گوگل] او مدل نظری جدیدی را ساخته است
• (2) تعریف: to raise into a vertical or upright position.
• مترادف: raise, rear, stand
• مشابه: lift, right, rise, upraise, uprear, upright
- The columns that had fallen were being erected.
[ترجمه ترگمان] ستون هایی که افتاده بودند برپا شده بودند
[ترجمه گوگل] ستون هایی که افتاده بودند نصب شدند
• (3) تعریف: in geometry, to draw (a figure) upon a defined line or other base.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: erectable (adj.), erectly (adv.), erectness (n.)
• : تعریف: to assume an upright, vertical, or outwardly directed position.
• مترادف: stand
• مشابه: right, rise