1. a downhill road
راه سرازیر
2. go downhill
بد شدن،منحط شدن،زوال یافتن
3. to slide downhill on a sled
با سورتمه از تپه به پایین سریدن
4. it is easy to bicycle downhill
دوچرخه سواری در سرازیری آسان است.
5. I was going downhill and my brakes failed.
[ترجمه شهاب] من در حال رفتن در سراشیبی بودم و ترمزهام برید.
[ترجمه ترگمان]من داشتم از تپه سرازیر می شدم و brakes شکست خورد
[ترجمه گوگل]من قدم زدم و ترمز من شکست خورد
6. It's so much easier running downhill!
[ترجمه ترگمان]از تپه پایین رفتن خیلی راحت تره!
[ترجمه گوگل]این بسیار آسان تر در حال اجرا در سراشیبی است!
7. He headed downhill towards the river.
[ترجمه ترگمان]به طرف رودخانه سرازیر شد
[ترجمه گوگل]او به سمت رودخانه حرکت کرد
8. He's been going slowly downhill since he came out of hospital.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که از بیمارستان اومد پایین خیلی آهسته می رفت
[ترجمه گوگل]او از زمان خارج شدن از بیمارستان به آرامی در حال سقوط است
9. Our route lay straight ahead and downhill.
[ترجمه ترگمان]مسیر ما مستقیم پیش می رفت و از تپه سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]مسیر ما مستقیما به جلو و پایین رفت
10. We picked up speed as we went downhill.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از تپه سرازیر می شدیم با سرعت بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در حال حرکت به سمت پایین حرکت کردیم
11. Bev coasted downhill on her bicycle.
[ترجمه ترگمان]bev روی دوچرخه اش فرود آمد
[ترجمه گوگل]Bev در دوچرخه سواری خود را پایین می اندازد
12. Well, I guess it's all downhill from here.
[ترجمه ترگمان]خوب، فکر کنم از اینجا به بعد همه چیز از اینجا سرازیر شد
[ترجمه گوگل]خوب، من حدس می زنم همه چیز از اینجا به پایین آمده است
13. It's all downhill from here. We'll soon be finished.
[ترجمه ترگمان]از اینجا به بعد همه چیز از اینجا سرازیر شد به زودی کارمان تمام می شود
[ترجمه گوگل]همه چیز از اینجا به پایین آمده است به زودی به پایان خواهد رسید
14. The car rolled silently downhill.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به آرامی از تپه سرازیر شد
[ترجمه گوگل]ماشین سوار به سرعت در حال سقوط است