از دو سر، دوسره، متقابلا
mutually
از دو سر، دوسره، متقابلا
انگلیسی به فارسی
از دو سر ،دوسره،متقابلا
انگلیسی به انگلیسی
• reciprocally, in an interdependent manner
reciprocally, in an interdependent manner
you use mutually when describing a situation in which two or more people feel the same way about each other.
if two things are mutually exclusive or mutually contradictory, they cannot both be true or both exist together.
reciprocally, in an interdependent manner
you use mutually when describing a situation in which two or more people feel the same way about each other.
if two things are mutually exclusive or mutually contradictory, they cannot both be true or both exist together.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] متقابلا - به طور مشترک - دوبه دو
[برق و الکترونیک] به طور متقابل
[ریاضیات] یکدیگر، مشترکا، دوبدو
[برق و الکترونیک] به طور متقابل
[ریاضیات] یکدیگر، مشترکا، دوبدو
مترادف و متضاد
together
Synonyms: all at once, as a group, by agreement, by contract, commonly, conjointly, cooperatively, en masse, in collaboration, in combination, in conjunction, jointly, reciprocally, respectively
Antonyms: dissimilarly, distinctly
جملات نمونه
1. my situation between the two mutually hostile brothers was very awkward
وضعیت من در میان آن دو برادری که به هم خصومت می ورزیدند بسیار حساس و مشکل بود.
2. Health and cheerfulness mutually beget each other.
[ترجمه ش ی نیا] سلامت و شادابی یکدیگر را کامل میکنند
[ترجمه marjan] سلامت و شادابی متقابلا همدیگر را به وجود می آورند
[ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط هر دو به هم می رسند[ترجمه گوگل]سلامت و شادابی یکدیگر را متقابلا می کنند
3. These two objectives are mutually incompatible.
[ترجمه ترگمان]این دو هدف متقابلا ناسازگار هستند
[ترجمه گوگل]این دو هدف متقابلا ناسازگار است
[ترجمه گوگل]این دو هدف متقابلا ناسازگار است
4. These two aims are not always mutually complementary: at times they conflict.
[ترجمه ترگمان]این دو هدف همیشه مکمل یکدیگر نیستند: گاهی اوقات آن ها تعارض دارند
[ترجمه گوگل]این دو هدف همیشه متقارن مکمل نیستند: گاهی اوقات آنها درگیری دارند
[ترجمه گوگل]این دو هدف همیشه متقارن مکمل نیستند: گاهی اوقات آنها درگیری دارند
5. The talks are aimed at finding a mutually agreeable solution.
[ترجمه ترگمان]هدف از این گفتگوها پیدا کردن یک راه حل مناسب برای طرفین است
[ترجمه گوگل]مذاکرات هدف یافتن یک راه حل متقابل قابل قبول است
[ترجمه گوگل]مذاکرات هدف یافتن یک راه حل متقابل قابل قبول است
6. We arranged a mutually convenient time to meet.
[ترجمه ترگمان]ما برای ملاقات یکدیگر زمان مناسبی را ترتیب دادیم
[ترجمه گوگل]ما یک زمان متقابل مناسب برای دیدار تنظیم کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک زمان متقابل مناسب برای دیدار تنظیم کردیم
7. The two systems are mutually incompatible.
[ترجمه ترگمان]دو سیستم متقابلا ناسازگار هستند
[ترجمه گوگل]این دو سیستم متقابلا ناسازگار هستند
[ترجمه گوگل]این دو سیستم متقابلا ناسازگار هستند
8. This trade arrangement could be mutually advantageous.
[ترجمه ترگمان]این معامله تجاری میتونه سودمند باشه
[ترجمه گوگل]این قرارداد تجاری می تواند دو طرف سودمند باشد
[ترجمه گوگل]این قرارداد تجاری می تواند دو طرف سودمند باشد
9. They recently failed to negotiate a mutually acceptable new contract.
[ترجمه ترگمان]آن ها اخیرا در مذاکره برای یک قرارداد جدید قابل قبول شکست خورده اند
[ترجمه گوگل]آنها اخیرا موفق به مذاکره در مورد قرارداد جدید قابل قبول جدید نشده اند
[ترجمه گوگل]آنها اخیرا موفق به مذاکره در مورد قرارداد جدید قابل قبول جدید نشده اند
10. Attempts to reach a mutually agreed solution had been fruitless.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای رسیدن به یک راه حل توافق متقابل بی ثمر بود
[ترجمه گوگل]تلاش برای رسیدن به یک راه حل متقابلا به توافق نرسید
[ترجمه گوگل]تلاش برای رسیدن به یک راه حل متقابلا به توافق نرسید
11. The two options are not mutually exclusive .
[ترجمه ترگمان]این دو گزینه به طور متقابل انحصاری نیستند
[ترجمه گوگل]دو گزینه متقابلا منحصر به فرد نیستند
[ترجمه گوگل]دو گزینه متقابلا منحصر به فرد نیستند
12. We tried to negotiate a mutually agreeable solution.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم یه راه حل قابل قبول دوطرفه با هم مذاکره کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم یک راه حل متقابلا قابل قبول مذاکره کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم یک راه حل متقابلا قابل قبول مذاکره کنیم
13. They finally came to a mutually beneficial agreement.
[ترجمه ترگمان]آن ها سرانجام به یک توافقنامه سودمند دوجانبه رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها سرانجام به توافق دوجانبه سودمند آمدند
[ترجمه گوگل]آنها سرانجام به توافق دوجانبه سودمند آمدند
14. The two views are not mutually exclusive .
[ترجمه ترگمان]این دو دیدگاه متقابلا انحصاری نیستند
[ترجمه گوگل]دو دیدگاه متقابلا منحصر به فرد نیستند
[ترجمه گوگل]دو دیدگاه متقابلا منحصر به فرد نیستند
پیشنهاد کاربران
در عوض
متقابلاً، دوجانبه، دو طرفه
مشترکا
متقابلا
بطور متقابل
بصورت دوسویه
متقابلا
بطور متقابل
بصورت دوسویه
دو به دو
متقابلا
کلمات دیگر: