سقوط آزاد (به ویژه سقوط پیش از باز شدن چتر نجات)
free fall
سقوط آزاد (به ویژه سقوط پیش از باز شدن چتر نجات)
انگلیسی به فارسی
سقوط آزاد (بهویژه سقوط پیش از باز شدن چتر نجات)
سقوط آزاد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the unconstrained fall of a body within a gravitational field.
• (2) تعریف: the initial stage of a parachute jump, prior to the opening of the parachute.
• motion of a body being acted on only by gravity (physics); part of a parachute jump before the parachute opens
in parachuting, free fall is the part of the jump before the parachute opens.
if things such as prices go into free fall, they start to fall uncontrollably.
in parachuting, free fall is the part of the jump before the parachute opens.
if things such as prices go into free fall, they start to fall uncontrollably.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] آبشار آزاد
[زمین شناسی] سقوط آزاد- ریزش آزاد
[زمین شناسی] سقوط آزاد- ریزش آزاد
جملات نمونه
1. The spacecraft is now in free fall towards the Earth.
[ترجمه بهادرخان] سفینه فضایی هم اکنون در فضای آزاد در حال حرکت به سمت زمین است
[ترجمه ترگمان]حالا سفینه فضایی در حال حاضر به طور رایگان به سوی زمین سقوط می کند[ترجمه گوگل]فضاپیمای سقوط آزاد به سمت زمین است
2. The price did a free fall.
[ترجمه ترگمان]قیمت یک سقوط آزاد بود
[ترجمه گوگل]قیمت یک سقوط آزاد بود
[ترجمه گوگل]قیمت یک سقوط آزاد بود
3. Share prices have gone into free fall.
[ترجمه ترگمان]قیمت سهام به زودی کاهش یافت
[ترجمه گوگل]قیمت سهام به سقوط آزاد رسیده است
[ترجمه گوگل]قیمت سهام به سقوط آزاد رسیده است
4. Sterling went into free fall.
[ترجمه ترگمان]استرلینگ رفت
[ترجمه گوگل]استرلینگ به سقوط آزاد رفت
[ترجمه گوگل]استرلینگ به سقوط آزاد رفت
5. The economy is in free fall.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد در حال سقوط آزاد است
[ترجمه گوگل]اقتصاد در حال سقوط آزاد است
[ترجمه گوگل]اقتصاد در حال سقوط آزاد است
6. The metric equation for free fall is so that.
[ترجمه ترگمان]معادله متریک برای سقوط آزاد آن است
[ترجمه گوگل]معادله متریک برای سقوط آزاد به طوری که
[ترجمه گوگل]معادله متریک برای سقوط آزاد به طوری که
7. Over the next hours the spacecraft is in free fall toward the lunar surface, constantly accelerating in the lunar gravity.
[ترجمه ترگمان]در ساعت های بعد سفینه فضایی در حال سقوط آزاد به سمت سطح ماه است و به طور مداوم در جاذبه ماه شتاب می گیرد
[ترجمه گوگل]در طول ساعت های بعدی، فضاپیما به سمت سطح قمر به سقوط آزاد می انجامد و در گرانش قمر دائما شتاب می گیرد
[ترجمه گوگل]در طول ساعت های بعدی، فضاپیما به سمت سطح قمر به سقوط آزاد می انجامد و در گرانش قمر دائما شتاب می گیرد
8. It is always possible, even in free fall, to obtain non-vanishing metric connections by choosing Gaussian rather than Cartesian coordinates.
[ترجمه ترگمان]همیشه امکان پذیر است، حتی در سقوط آزاد، برای بدست آوردن اتصالات متریک غیر از بین رفته با انتخاب گاوسی به جای مختصات دکارتی
[ترجمه گوگل]همیشه می توانید حتی در سقوط آزاد نیز، با انتخاب گاوسی به جای مختصات دکارتی، به دست آوردن اتصالات متریک غیر ناگزیر بپردازید
[ترجمه گوگل]همیشه می توانید حتی در سقوط آزاد نیز، با انتخاب گاوسی به جای مختصات دکارتی، به دست آوردن اتصالات متریک غیر ناگزیر بپردازید
9. Floyd investigated it soon after free fall had begun.
[ترجمه ترگمان]فلوید آن را خیلی زود پس از اینکه سقوط آزاد شروع شده بود بررسی کرد
[ترجمه گوگل]فلوید آن را به زودی پس از سقوط آزاد آغاز کرد
[ترجمه گوگل]فلوید آن را به زودی پس از سقوط آزاد آغاز کرد
10. In addition the metric of the frame in free fall is locally that of special relativity.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، متریک یک چارچوب در سقوط آزاد به صورت محلی مربوط به نسبیت خاص است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این متریک فریم در سقوط آزاد محلی است که از نسبیت خاص است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این متریک فریم در سقوط آزاد محلی است که از نسبیت خاص است
11. A procedure for transforming to a frame in free fall is described in Section
[ترجمه ترگمان]یک روش برای تبدیل به یک چارچوب در سقوط آزاد در بخش
[ترجمه گوگل]یک روش برای تبدیل به یک قاب در سقوط آزاد در بخش توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل]یک روش برای تبدیل به یک قاب در سقوط آزاد در بخش توضیح داده شده است
12. Notice that one frame in free fall can have a very different velocity and acceleration from another such frame.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که یک چارچوب در سقوط آزاد می تواند سرعت و شتاب بسیار متفاوتی از چنین فریم دیگری داشته باشد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که یک فریم در سقوط آزاد می تواند سرعت و شتاب بسیار متفاوت از یک چارچوب دیگر داشته باشد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که یک فریم در سقوط آزاد می تواند سرعت و شتاب بسیار متفاوت از یک چارچوب دیگر داشته باشد
13. What is essential for free fall is that the capsule is not powered and that the atmospheric drag is negligibly small.
[ترجمه ترگمان]چیزی که برای سقوط آزاد ضروری است این است که کپسول برق ندارد و کشش جوی کوچک است
[ترجمه گوگل]برای سقوط آزاد ضروری است که کپسول نباشد و کشیدن جو به طور ناچیز کوچک باشد
[ترجمه گوگل]برای سقوط آزاد ضروری است که کپسول نباشد و کشیدن جو به طور ناچیز کوچک باشد
14. In free fall, only the force of gravity is acting so the body is not in compression.
[ترجمه ترگمان]در سقوط آزاد، تنها نیروی جاذبه حرکت می کند بنابراین بدن در فشرده سازی نیست
[ترجمه گوگل]در سقوط آزاد، تنها نیروی گرانش عمل می کند بنابراین بدن در فشرده سازی نیست
[ترجمه گوگل]در سقوط آزاد، تنها نیروی گرانش عمل می کند بنابراین بدن در فشرده سازی نیست
15. Other recent television credits include Purple Haze and Free Fall.
[ترجمه ترگمان]دیگر اعتبارات تلویزیونی اخیر شامل Haze بنفش و سقوط آزاد است
[ترجمه گوگل]دیگر اعتبار های تلویزیونی اخیر شامل Purple Haze و Free Fall است
[ترجمه گوگل]دیگر اعتبار های تلویزیونی اخیر شامل Purple Haze و Free Fall است
پیشنهاد کاربران
گرانشی ، ثقل
free fall ( فیزیک )
واژه مصوب: سقوط آزاد
تعریف: حرکت آرمانی جسم براثر نیروی گرانشی
واژه مصوب: سقوط آزاد
تعریف: حرکت آرمانی جسم براثر نیروی گرانشی
کلمات دیگر: