کلمه جو
صفحه اصلی

multitasking


عملکرد چند تکلیفی

انگلیسی به فارسی

عملکرد چند تکلیفی، چندکارگی، چندوظیفگی (انجام چندین کار به طور همزمان)


چند وظیفه ای، عملکرد چند تکلیفی


انگلیسی به انگلیسی

• simultaneous operation of several programs by one computer (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] چند کاره، چند وظیفه ای، عملکرد چند تکلیفی، عملکرد چند وظیفه ای . - چند کاره ای - چند وظیفه ای اجرای همزمان بیش از یک برنامه بر روی یک کامپیوتر، در واقع، CPU توجه خود را به برنامه هی مختلف تغییر می دهد . ( نگاه کنید به timesharing ) اجرای چند کار در یک زمان، این امکان را به وجود می اورد که همزمان یا چاپ یک سند . سند دیگری را ویرایش کنیم، یا محاسبه های طولانی دیگری را در پس زمینه انجام دهیم . نگاه کنید به os/2 , windows, unix برنامه هایی که همزمان اجرا می شوند . ( پروسه ) یا کار نام دارند . نکته ی مهم این است که ارها نباید در هم تداخل داشته باشند . مثلاً دو کار مختلف نمی توانند به طور همزمان از ناحیه ی یکسانی از حافظه یا از یک دستگاه ورودی / خروجی، مانند چاپگحر استفاده کنند . نگاه کنید به protected mode در صورت تداخل کارها با هم، مراقب ایجاد بن بست بشید . در حالت بن بست، هر یک ز دو کار منتظر انجام توسط دیگری است . از این رو پیشرفتی حاصل نشده و سیستم متوقف می شود . اجرای چند برنامه ی همزمان، به دو روش انجام می شود . در روش اول سیستم عامل cpu را مجبور می کند . تا به طور منظم از یک پروسه به پروسه ی بعدی برود ( در unix dh os/2 چنین است .) و در روش دوم هر پروسه به اختیار در دوره هی زمانی مشخصی، cpu را در اختیار پروسه ی بعدی قرار می دهد . ( در windows 3.0 3.1 چنین است . ) شکل بسیار ابتدایی چند کاره ای، امکان رفتن از یک برنامه به برنامه دیگر را می دهد . اما در یک زمان فقط یک برنامه اجرا می شود و برنامه های دیگر تا بازگشت کاربر به آنها منجمد می شوند . این نوع چند کاره ای در نسخه هی قبل از میکروسافت ویندوز 3 و نسخه های قدیمی سیستم عامل مک اینتاش نیز وجود داشت .

جملات نمونه

1. The machine allows multitasking without the need to buy extra hardware.
[ترجمه ترگمان]این ماشین اجازه انجام چند کار را بدون نیاز به خرید سخت افزار اضافی می دهد
[ترجمه گوگل]این دستگاه به چند وظیفه اجازه می دهد بدون نیاز به خرید سخت افزار اضافی

2. Women are traditionally supposed to be good at multitasking.
[ترجمه امین قربانی] زنان بر اساس آنچه از گذشته فرض شده، می توانند به خوبی چند وظیفه ای عمل کنند.
[ترجمه ترگمان]زنان به طور سنتی در انجام چند کار خوب هستند
[ترجمه گوگل]زنان به طور سنتی باید در چند وظیفه ای خوب عمل کنند

3. Women are often very good at multitasking.
[ترجمه ترگمان]زنان در انجام چند کار بسیار خوب هستند
[ترجمه گوگل]زنان در چند وظیفهای بسیار خوب هستند

4. Windows 9 as part of its multitasking features, is more stable in other ways, too.
[ترجمه ترگمان]ویندوز ۹ به عنوان بخشی از ویژگی های چند کار خود، به روش های دیگری نیز پایدار است
[ترجمه گوگل]ویندوز 9 به عنوان بخشی از ویژگی های چند وظیفه ای آن، در سایر روش ها نیز پایدار است

5. In a way, weightless threads recall the cooperative multitasking of older Windows and MacOS versions (but within a single application).
[ترجمه ترگمان]در یک روش، رشته های وزنی شامل چند کار هماهنگ نسخه های قدیمی تر ویندوز و MacOS (اما در یک برنامه واحد)هستند
[ترجمه گوگل]به طریقی، طرح های وزنی به تعویض چند وظیفه ای نسخه های ویندوز و MacOS قدیمی تر (اما در یک برنامه واحد) اشاره می کنند

6. We offer a full push, multitasking operating system, where all the applications that actually have a wireless push registration with the OS are continuously updated.
[ترجمه ترگمان]ما یک فشار کامل، چند کار انجام کار را پیشنهاد می کنیم، که در آن تمام برنامه های کاربردی که در واقع ثبت یک بی سیم با سیستم عامل را دارند، به طور مداوم به روز می شوند
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم عامل کامل و چند وظیفه ای ارائه می دهیم که در آن همه برنامه هایی که در واقع دارای یک سیستم ضبط بی سیم با سیستم عامل هستند، به طور مداوم به روز می شوند

7. Olds says that multitasking has advantages that enhance survival.
[ترجمه ترگمان]Olds می گوید که انجام چند کار مزایایی دارد که بقا را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]Olds می گوید که چند وظیفه ای دارای مزایایی است که بقا را افزایش می دهد

8. Posts cover everything from multitasking to working in airports or planes.
[ترجمه ترگمان]پست همه چیز را از انجام چند کار برای کار در فرودگاه ها یا هواپیماها پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]پست ها همه چیز را از چند وظیفه به کار در فرودگاه ها یا هواپیما پوشش می دهد

9. This routine provides multitasking and control support, on a priority basis, for all Subsystem Support Services functions.
[ترجمه ترگمان]این برنامه، پشتیبانی و پشتیبانی کنترل را بر مبنای اولویت، برای تمام توابع خدمات پشتیبانی سیستم، ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این روال پشتیبانی چند وظیفه ای و کنترل را بر اساس اولویت بندی برای تمام توابع خدمات پشتیبانی زیر سیستم فراهم می کند

10. A multitasking operating system is one that can simultaneously interleave execution of more than one process.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم عامل چند کار به طور همزمان می تواند اجرای بیش از یک فرآیند را به طور همزمان انجام دهد
[ترجمه گوگل]یک سیستم عامل چند وظیفه ای است که می تواند به طور همزمان بیش از یک فرآیند را اجرا کند

11. An operating system that supports preemptive multitasking creates the effect of simultaneous execution of multiple threads from multiple processes.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم عامل که از انجام چند کار پیشگیرانه پشتیبانی می کند، تاثیر اجرای همزمان رشته های متعدد از چند فرآیند را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک سیستم عامل که از چند وظیفه پیشگیرانه پشتیبانی می کند اثر تأیید همزمان موضوعات چندگانه را از فرآیندهای چندگانه ایجاد می کند

12. Columbia, and has been multitasking and revisiting his childhood ever since.
[ترجمه ترگمان]کلمبیا که چندین کار را انجام داده و از آن زمان به بعد از دوران کودکی خود بازدید کرده است
[ترجمه گوگل]کلمبیا بوده است و تا به حال از چندین کار و چند ساله بازنگری کرده است

13. The scheduler is the basis of a multitasking operating system such as Linux.
[ترجمه ترگمان]زمانبند اساس یک سیستم عامل چند کار مانند لینوکس است
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مبتنی بر یک سیستم عامل چند وظیفه ای مانند لینوکس است

14. an essential part of any multitasking operating system, the kernel contains just the scheduler and context-switch routine.
[ترجمه ترگمان]یکی از بخش های اساسی هر سیستم اجرایی چند کار، هسته شامل زمانبند (برنامه ریز)و برنامه زمانبندی مبتنی بر شرایط است
[ترجمه گوگل]یک بخش ضروری از هر سیستم عامل چند وظیفه ای، هسته شامل فقط برنامه زمانبندی و زمینه تغییر سوئیچ است

15. Hmm, well iPhone OS does have multitasking. they just restrict it to first party apps.
[ترجمه ترگمان]هم Hmm، سیستم عامل آیفون خوب انجام چند کار را انجام می دهد آن ها فقط آن را به برنامه های حزب اول محدود می کنند
[ترجمه گوگل]هوم، سیستم عامل آیفون دارای چند وظیفه ای است آنها فقط به برنامه های حزب اول محدود می شوند

پیشنهاد کاربران

انجام همزمان چند کار

چند تا کاروانجام دادن

در حقیقت این واژه به توانایی انجام چند کار به طور هم زمان اشاره دارد که هم برای انسان و هم در مواردی برای کارایی کامپیوتر به کار میرود

چند کاره

چندفعالیتی

چند کار


انجام دادن دو یا چند کار باهم

چندکارگی

انجام چند کار در یک زمان

multi - tasking is when you do several things at the same time.

چند کار را با هم انجام دادن

چند کار رو با هم انجام دادن

چندوظیفگی

انجام چند کار باهم


کلمات دیگر: