کلمه جو
صفحه اصلی

program file

انگلیسی به انگلیسی

• file which can be run and is used to operate a program

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] فایل برنامه .

جملات نمونه

1. It is possible to attach executable program files to e-mail.
[ترجمه ترگمان]اتصال فایل های برنامه قابل اجرا به پست الکترونیکی ممکن است
[ترجمه گوگل]امکان اتصال فایل های برنامه اجرایی به ایمیل وجود دارد

2. Click and drag all your graphics program files into the new box.
[ترجمه ترگمان]تمام فایل های برنامه گرافیکی خود را در جعبه اضافه کنید
[ترجمه گوگل]همه فایل های برنامه گرافیکی خود را در جعبه جدید کلیک کنید و بکشید

3. Icon - A pictorial representation of a program, file or window.
[ترجمه ترگمان]شمایلی - یک نمایش تصویری از یک برنامه، فایل یا پنجره
[ترجمه گوگل]نماد - نمایش تصویری یک برنامه، فایل یا پنجره

4. If the program file is in the current directory, only the file name needs to be given.
[ترجمه ترگمان]اگر فایل برنامه در دایرکتوری فعلی باشد، تنها نام فایل باید داده شود
[ترجمه گوگل]اگر فایل برنامه در دایرکتوری فعلی باشد، فقط نام فایل باید داده شود

5. Double-click the FileFormatConverters. exe program file on your hard disk to start the setup . . .
[ترجمه ترگمان]روی the دوبار کلیک کنید یک فایل برنامه در دیسک سخت تان است تا راه اندازی را راه اندازی کنید
[ترجمه گوگل]روی FileFormatConverters دوبار کلیک کنید فایل exe را روی هارد دیسک خود نصب کنید تا راه اندازی شود

6. Flying Fox of the QRT export program file data source, run-time need to modify the appropriate directory.
[ترجمه ترگمان]فاکس پرنده برنامه صادرات فایل برنامه صادرات QRT، زمان اجرا نیاز به تغییر دایرکتوری مناسب دارد
[ترجمه گوگل]پرواز Fox از QRT فایل برنامه فایل صادرات، زمان اجرا نیاز به تغییر دایرکتوری مناسب

7. The program file name can, but is not required to, include path information.
[ترجمه ترگمان]نام فایل برنامه می تواند، اما مورد نیاز نیست، شامل اطلاعات مسیر باشد
[ترجمه گوگل]نام فایل برنامه می تواند، اما لازم نیست، شامل اطلاعات مسیر باشد

8. That comment includes the name of the program file and a message that describes the operation of the program.
[ترجمه ترگمان]این اظهار نظر شامل نام فایل برنامه و پیامی است که عملیات برنامه را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این نظر شامل نام فایل برنامه و یک پیام است که عملیات برنامه را توصیف می کند

9. The name of the program file must match the name of the program part.
[ترجمه ترگمان]نام فایل برنامه باید با نام برنامه مطابقت داشته باشد
[ترجمه گوگل]نام فایل برنامه باید با نام قسمت برنامه مطابقت داشته باشد

10. An executable program file that contains one or more compressed text or data files.
[ترجمه ترگمان]یک فایل برنامه قابل اجرا که حاوی یک یا چند فایل فشرده یا فایل داده باشد
[ترجمه گوگل]یک فایل برنامه اجرایی که حاوی یک یا چند متن یا فایل داده فشرده است

11. If you want to control a program file, open, copy, paste not get me ready for my trip to Stanford.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید یک فایل برنامه را کنترل کنید، باز، کپی، خمیر و خمیر را برای سفر من به استنفورد آماده نکنید
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید یک فایل برنامه را کنترل کنید، باز، کپی کنید، چسب نزنید برای سفر من به استنفورد آماده نیستم

12. Most Windows programs will install themselves by default in the Program Files folder.
[ترجمه ترگمان]اکثر برنامه های ویندوز به طور پیش فرض در پوشه پرونده های برنامه نصب خواهند شد
[ترجمه گوگل]اکثر برنامه های ویندوز خود را به طور پیش فرض در پوشه فایل برنامه نصب کنید

13. The files on the floppy were data files which can not reveal their contents without the assistance of program files.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]فایل ها در فلاپی فایل های داده ای بودند که نمی توانستند مطالب آنها را بدون کمک فایل های برنامه نشان دهند

14. The MKT-A controlling system adopts industrial control computer, digital control programming, supporting USB connecting, making use of U inventory to store, transmit program file. Easy to operate.
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل - یک سیستم کنترل، کامپیوتر کنترل صنعتی، برنامه نویسی کنترل دیجیتال، پشتیبانی از اتصال USB، استفاده از موجودی U برای ذخیره، انتقال فایل برنامه را اتخاذ می کند کار کردن آسان است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل MKT-A کامپیوتر صنعتی کنترل، برنامه نویسی کنترل دیجیتال، پشتیبانی از اتصال USB، استفاده از موجودی U برای ذخیره، انتقال فایل برنامه را تصویب می کند آسان برای کار


کلمات دیگر: