کلمه جو
صفحه اصلی

dispatcher


معنی : اعزام کننده، توزیع کننده امکانات
معانی دیگر : نامه رسان، پیام رسان، پیک بر

انگلیسی به فارسی

اعزام‌کننده، توزیع‌کننده امکانات


توزیع کننده، اعزام کننده، توزیع کننده امکانات


انگلیسی به انگلیسی

• one who dispatches; one who oversees the departure of trains or other transport vehicles

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] توزیع کننده امکانات ؛ اعزام کننده امکانات

مترادف و متضاد

اعزام کننده (اسم)
dispatcher

توزیع کننده امکانات (اسم)
dispatcher

جملات نمونه

1. The connection ended before the dispatcher could talk to the caller.
[ترجمه ترگمان]این ارتباط قبل از اینکه مامور اعزامی بتواند با تماس گیرنده صحبت کند به پایان رسید
[ترجمه گوگل]اتصال به پایان رسید قبل از اینکه توزیع کننده بتواند با تماس گیرنده صحبت کند

2. A dispatcher for a small fleet of trucks, he found it hard not to get rattled when the calls piled up.
[ترجمه ترگمان]یک اعزام کننده برای یک ناوگان کوچک از کامیون ها به سختی آن را پیدا کرد که زنگ زدن را به هم بزنند
[ترجمه گوگل]یک ناظم برای یک ناوگان کوچک کامیون ها، او متوجه شد که هنگام تماس تلفات به سختی در حال چرخش نیست

3. The dispatcher raised his arm, watching the red bulb above his head.
[ترجمه ترگمان]The بازویش را بالا برد و لامپ قرمزی را که بالای سرش بود نگاه کرد
[ترجمه گوگل]این تفنگ دست خود را بالا برد و لامپ قرمز بالای سرش را تماشا کرد

4. This dispatcher algorithm design in "beam plate bridge design calculation procedure" in the asynchronous control question obtained has applied initially.
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم اعزام کننده در \"روش محاسبه طراحی پل صفحه پرتو\" در مساله کنترل غیر همزمان که در ابتدا به دست آمده است طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این طراحی الگوریتم dispatcher در روش محاسبه طراحی پل بشقاب پرتو در سوال کنترل آسینکرون به دست آمده در ابتدا مورد استفاده قرار گرفته است

5. The chief dispatcher was issuing fast, low - key instructions.
[ترجمه ترگمان]اعزام کننده اصلی، صدور دستورها سریع و با کلید پایین بود
[ترجمه گوگل]فرستنده اصلی دستورالعمل های سریع و کم کلید را صادر کرد

6. Working principle and structure of dispatcher of water press was analyzed.
[ترجمه ترگمان]اصل کار و ساختار توزیع فشار آب مورد تحلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اصل کار و ساختار توزیع کننده فشار آب تجزیه و تحلیل شد

7. The job dispatcher spawns multiple threads, each containing the code for a different subtask.
[ترجمه ترگمان]توزیع کار، رشته های مختلف را تولید می کند، که هر کدام شامل کد برای یک subtask متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]توزیع کننده شغل چندین رشته را ایجاد می کند، هر کدام شامل کد برای زیر کار دیگری است

8. This dispatcher assured the gentleman that it was on the way.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به این آقا اطمینان داده بود که در راه است
[ترجمه گوگل]این دیسپچر نجیب زاده را اطمینان داد که در راه است

9. Using a dispatcher queue to execute the code in parallel with the caller and then an OS event to block a public method that waits for the result (assuming a synchronous future pattern).
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک صف ارسال برای اجرا کد موازی با تماس گیرنده و سپس یک رویداد OS برای مسدود کردن یک روش عمومی که منتظر نتیجه باشد (فرض یک الگوی آینده همزمان)
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک سرور dispatcher برای اجرای کد به صورت موازی با تماس گیرنده و سپس یک رویداد OS برای متوقف کردن یک روش عمومی که منتظر نتیجه می باشد (با فرض یک الگوی آینده هماهنگ)

10. Please see the dispatcher in the office of our team.
[ترجمه ترگمان]لطفا dispatcher را در دفتر تیم ما ببینید
[ترجمه گوگل]لطفا دفاتر را در دفتر تیم ما ببینید

11. Meanwhile, a dispatcher detects the request and invokes the implementation, which runs the method and puts the result on the output queue.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، یک اعزام کننده درخواست را شناسایی کرده و اجرای آن را درخواست می کند، که این روش را اجرا می کند و نتیجه را در صف خروجی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در ضمن، یک فرستنده درخواست را شناسایی می کند و پیاده سازی را اجرا می کند که روش را اجرا می کند و نتیجه را در صف خروجی قرار می دهد

12. The dispatcher checks to see whether the next process in the queue is in memory.
[ترجمه ترگمان]اعزام کننده باید ببیند که آیا فرآیند بعدی در صف در حافظه است یا خیر
[ترجمه گوگل]Dispatcher برای بررسی اینکه آیا روند بعدی در صف در حافظه است بررسی می کند

13. InfoQ: How was the Akka 1 default dispatcher improved over 0; where is HawtDispatch useful or faster?
[ترجمه ترگمان]InfoQ: How default Akka چگونه بیش از ۰ است؛ جایی که HawtDispatch مفید یا سریع تر است؟
[ترجمه گوگل]InfoQ: تخفیف پیش فرض Akka 1 بیش از 0 بهبود یافت HawtDispatch کجاست یا سریعتر است؟

14. A driver for an air-freight company radioed the dispatcher and asked to have the people at one of his stops meet him at his truck.
[ترجمه ترگمان]یک راننده برای یک شرکت حمل و نقل رادیو را صدا کرد و از او خواست که مردم را در یکی از متوقف شدن او در کامیون ملاقات کند
[ترجمه گوگل]یک راننده برای یک شرکت حمل و نقل هوایی رادیو را از طریق رادیو فرستاد و خواست تا مردم را در یکی از توقفهایش در کامیون او ملاقات کند

پیشنهاد کاربران

راهبر

مراکزی مانند پلیس یا آنش نشانی که با دریافت تماس نیروهای خود را برای کمک اعزام می کنند.

توزیع کننده [مهندسی کامپیوتر]


کلمات دیگر: