کلمه جو
صفحه اصلی

byte


معنی : هشت بیت
معانی دیگر : (کامپیوتر) بایت، هشت بیت بایت

انگلیسی به فارسی

لقمه


هشت بیت (بایت)


بایت، هشت بیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in computers, a basic unit of operation, usu. equal to eight binary digits or bits.

• monthly american magazine devoted to computers and computer technology
basic data unit comprised of 8 bits (computers)
a byte is a unit of storage in a computer.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] بایت - بایت - مقدار فضای لازم در حافظه برای ذخیره یک کارکتر . این مقدار معمولا"8 بیت است . کامپیوتر با بایتهای 8 بیتی می تواند 256 کارکتر گوناگون را تشخیص بدهد . برای شناخت کدهای این کارکترها نگاه کنید به ASCLL
[برق و الکترونیک] بایت با توجه به عبارت " by eights" به یک گروه متشکل از هشت بیت همجوار ( ارقام دودویی) گفته می شود که در پردازش رایانه ای به صورت یک واحد با آن کار می شود. هر بایت می تواند یک نویسه س الفبای عددی را نمایش دهد. یک کیلو بایت ( kB یا kbyte ) برابر با 1024 بایت یا 8192 بیت است . یک مگابایت ( MB یا Mbyte) نیز معادل 1024 کیلوبایت، یا 1/048/576 بایت یا 8/366/608 بیت است . با هشت بیت می توان اعداد تا 255 را نمایش داد. - بایت، معادل هشت رقم دودویی
[زمین شناسی] بایت گروهی از ارقام دوتایی که به عنوان یک واحد در نظر گرفته می شوند. در اقدامات رایانهای متداول رایجترین گروه با بیتهای 8 بیتی هستند.

مترادف و متضاد

هشت بیت (اسم)
byte

unit of computer memory


Synonyms: data, eight bits, unit


جملات نمونه

1. Each character requires one byte of storage space.
[ترجمه ترگمان]هر کاراکتر به یک بایت فضای ذخیره سازی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]هر شخصیت نیاز به یک بایت فضای ذخیره سازی دارد

2. The index relates key values to the relative byte address locations of the data record.
[ترجمه ترگمان]این شاخص ارزش های کلیدی را به موقعیت نسبی بایت مربوط به ثبت داده ها مرتبط می سازد
[ترجمه گوگل]این شاخص مقادیر کلیدی را به مکان آدرس بایت نسبی رکورد داده می کند

3. This procedure sends a byte to the output device.
[ترجمه ترگمان]این روش یک بایت را به دستگاه خروجی می فرستد
[ترجمه گوگل]این روش یک بایت را به دستگاه خروجی ارسال می کند

4. The first byte is set to the least significant byte of the number and the second to the most significant byte.
[ترجمه ترگمان]اولین بایت برای the بایت از عدد و دومین بایت تا the بایت تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]بایت اول به بایت کمترین تعداد و دومین بایت مهمترین تنظیم شده است

5. The file pointer is incremented after the byte has been written.
[ترجمه ترگمان]علامت پرونده پس از نوشته بایت توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]اشاره گر فایل پس از نوشته شدن بایت افزایش می یابد

6. You should enter an approximate number of 512 byte blocks which this media type can hold.
[ترجمه ترگمان]شما باید تعداد تقریبی of بایت را وارد کنید که این نوع رسانه می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]شما باید تعداد تقریبی 512 بلوک بایت را که این نوع رسانه ها می توانند نگهدارند را وارد کنید

7. The second argument's least significant byte is written to the file.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک بایت مهم در فایل نوشته شده است
[ترجمه گوگل]بایت کمترین مقدار استدلال دوم به فایل داده می شود

8. Byte, it became possible because of the use of technology of perpendicular recording.
[ترجمه ترگمان]به دلیل استفاده از تکنولوژی ضبط عمودی، امکان پذیر شد
[ترجمه گوگل]بایت، به دلیل استفاده از تکنولوژی ضبط عمودی امکان پذیر شد

9. The first position producing device of the checking byte produces the inserting position N ( N is a plus integer) of the checking byte according to the instruction and a preconcerted principle.
[ترجمه ترگمان]اولین دستگاه تولید کننده بایت با وارد کردن موقعیت N (N یک عدد صحیح مثبت)از بایت بازرسی مطابق با دستورالعمل و یک اصل preconcerted ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اولین موقعیت تولید کننده دستگاه بایت چک ایجاد موقعیت N (N یک عدد صحیح اضافه) از بایت چک با توجه به دستورالعمل و یک اصل پیش شرط است

10. Reads the next byte of data from the input stream.
[ترجمه ترگمان]بایت بعدی داده ها را از جریان ورودی Reads
[ترجمه گوگل]بایت بعدی داده ها را از جریان ورودی بخوانید

11. A lead byte specifies that it and the following trail byte comprise a single 2 - byte - wide character.
[ترجمه ترگمان]یک بایت پیشرو مشخص می کند که و یک بایت پی گیری زیر یک کاراکتر ۲ بایتی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]بایت سرب مشخص می کند که آن و بایت زیر دنباله شامل یک شخصیت تنها 2 بایت است

12. This means that we have to process the byte stream chunks in order to successfully read a complete package.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که ما باید بخش های stream بایت را به منظور خواندن موفقیت آمیز یک بسته کامل، پردازش کنیم
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که ما باید پردازش جریانهای بایت را انجام دهیم تا بتوانیم بسته کامل را بخوانیم

13. PDCP PDU is a bit string that is byte aligned (i. e. multiple of 8 bits) in length.
[ترجمه ترگمان]PDU PDCP یک رشته بیتی است که aligned است (i ای طول (۸ بیت)طول داشته باشد
[ترجمه گوگل]PDCP PDU یک رشته بیتی است که بایت مرتب شده است (i e چندین 8 بیت) در طول

14. It then builds a message object using the byte stream passed by the client.
[ترجمه ترگمان]سپس یک شی پیام با استفاده از جریان بایتی توسط گیرنده ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]سپس یک شی پیام را با استفاده از جریان بایت منتقل شده توسط مشتری ایجاد می کند

پیشنهاد کاربران

byte ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بایت
تعریف: دنباله‏ای از ارقام دوگانی هم جوار که معمولاً برای نمایش یک نویسه به کار می‏رود


کلمات دیگر: