کلمه جو
صفحه اصلی

indefinitely


بطور نامحدود، بطور نامعین، بطور نامعلوم، برای یک مدت نامحدود

انگلیسی به فارسی

به طور نامحدود


انگلیسی به انگلیسی

• without definition, limitlessly, without clearly defined boundaries; ambiguously, vaguely

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور نامعین، تا ابد

جملات نمونه

1. this process can be reduplicated indefinitely
این فرآیند را می توان الی غیر النهایه تکرار کرد.

2. The event has been postponed indefinitely due to lack of interest.
[ترجمه ترگمان]این رویداد به دلیل عدم علاقه به مدت نامعلومی به تعویق افتاده است
[ترجمه گوگل]این رویداد به دلیل عدم علاقه به طور نامحدود به تعویق افتاده است

3. Might it be possible to prolong life indefinitely?
[ترجمه شیوا پناهی] ایا این مکان هست که , زندگی تابینهایت ادامه داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است برای مدت طولانی زندگی را طولانی تر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است زندگی طولانی مدت را به طور نامحدود ادامه دهد؟

4. The decision has been deferred indefinitely.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم برای مدت نامعلومی موکول شده است
[ترجمه گوگل]تصمیم به طور نامحدود به تعویق افتاده است

5. You may have to wait indefinitely.
[ترجمه شیوا پناهی] ممکن است که مجبور شوید تا زمان نامعلومی منتطربمانید.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای مدت طولانی صبر کنی
[ترجمه گوگل]شما ممکن است مجبور به صبر کنید به طور نامحدود

6. His trial has been postponed indefinitely .
[ترجمه شیوا پناهی] محاکمه اش تا زمان نامشخصی, به تعویق افتاده است.
[ترجمه ترگمان]محاکمه او به طور نامحدود به تعویق افتاده است
[ترجمه گوگل]محاکمه او به طور نامحدود به تعویق افتاده است

7. The project has been postponed indefinitely.
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است
[ترجمه گوگل]پروژه به طور نامحدود به تعویق افتاده است

8. Rail services are suspended indefinitely because of the strike.
[ترجمه ترگمان]خدمات ریلی به دلیل اعتصاب به طور نامحدود به حالت تعلیق در آمده اند
[ترجمه گوگل]خدمات راه آهن به علت اعتصاب به طور نامحدود به حالت تعلیق در می آیند

9. The negotiations have been put off/postponed indefinitely.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات برای مدت نامعلومی موکول شده و به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]مذاکرات به طور نامحدود بسته شده / به تعویق افتاده است

10. The company has reduced its workforce and indefinitely idled a number of its US plants.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نیروی کار خود را کاهش داده و به طور نامحدود تعدادی از کارخانه های آمریکایی خود را بی کار کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت نیروی کار خود را کاهش داده و به طور نامحدود تعدادی از گیاهان ایالات متحده را خاموش کرده است

11. The visit has now been postponed indefinitely.
[ترجمه ترگمان]این دیدار برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است
[ترجمه گوگل]این بازدید به طور نامحدود به تعویق افتاده است

12. The trial was adjourned indefinitely.
[ترجمه ترگمان]محاکمه تا مدت نامعلومی خاتمه یافت
[ترجمه گوگل]محاکمه به طور نامحدود متوقف شد

13. A gas tends to expand indefinitely.
[ترجمه ترگمان]گاز به طور نامحدود گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]یک گاز به طور نامحدود گسترش می یابد

14. She did not want a small army camping indefinitely among her flowerbeds and rose bushes.
[ترجمه ترگمان]نمی خواست در میان بوته های گل و بوته های گل و بوته های گل اردو بزند
[ترجمه گوگل]او نمی خواست اردوگاه ارتش کوچک را به طور نامحدود در میان گلدان های خود و بوته های رز بپوشاند

پیشنهاد کاربران

به مدتی نامعلوم، به مدتِ نامشخصی

به طور نامعلومی، به طور نامشخصی

تا اطلاع بعدی

تاآخر

نا محدود


برای مدت نامعلوم

معنای دوستمون:
✔️به مدتی نامعلوم، به مدتِ نامشخصی
✔️برای یک مدت نامحدود

Business Insider
United will stop flying to 11 US cities 💥indefinitely💥 - see the full list
. . .
United Airlines is dropping 11 routes to small cities from its hubs in Houston, Denver, and Chicago


کلمات دیگر: