بیشتر، اکثرا، به مقدار زیاد، به طور هنگفت، به طور معتنابه، عمدتا، به طور فراوان، اکثرا largely because of him بیشتر بهخاطر او
largely
بیشتر، اکثرا، به مقدار زیاد، به طور هنگفت، به طور معتنابه، عمدتا، به طور فراوان، اکثرا largely because of him بیشتر بهخاطر او
انگلیسی به فارسی
بهمقدار زیاد، بهطور هنگفت، بهطور معتنابه، عمدتا، بهطور فراوان
بیشتر، اکثرا
انگلیسی به انگلیسی
قید ( adverb )
• (1) تعریف: in large part; to a large extent; chiefly.
• مترادف: chiefly, mainly, principally
• مشابه: generally, mostly, on the whole, overall
• مترادف: chiefly, mainly, principally
• مشابه: generally, mostly, on the whole, overall
• (2) تعریف: in large quantity.
• مترادف: abundantly
• مترادف: abundantly
• greatly; mainly; generously
you use largely to say that a statement is mostly but not completely true.
you also use largely to introduce the main reason for an event or situation.
you use largely to say that a statement is mostly but not completely true.
you also use largely to introduce the main reason for an event or situation.
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] جامعا، به طور فراگیر
مترادف و متضاد
to a great extent
Synonyms: abundantly, as a rule, broadly, by and large, chiefly, commodiously, comprehensively, considerably, copiously, expansively, extensively, extravagantly, generally, generously, grandly, immoderately, imposingly, in a big way, in a grand manner, lavishly, liberally, magnificently, mainly, mostly, on a large scale, overall, predominantly, primarily, principally, prodigally, prodigiously, voluminously, widely
جملات نمونه
1. largely because of him
بیشتر به خاطر او
2. animal transport is largely obsolescent
حمل و نقل توسط چهار پایان دیگر در اکثر جاها متداول نیست.
3. The state of Nevada is largely desert.
[ترجمه mary] ایالت نوادا عمدتا بیابانی است .
[ترجمه ترگمان]ایالت نوادا عمدتا بیابانی است[ترجمه گوگل]دولت نوادا عمدتا بیابان است
4. Trying to please other people is largely a futile activity.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای راضی کردن افراد دیگر به طور گسترده یک فعالیت بی هوده است
[ترجمه گوگل]تلاش برای پذیرفتن سایر افراد عمدتا فعالیت بی فایده است
[ترجمه گوگل]تلاش برای پذیرفتن سایر افراد عمدتا فعالیت بی فایده است
5. Police attempts to infiltrate neo-Nazi groups were largely unsuccessful.
[ترجمه ترگمان]تلاش پلیس برای نفوذ به گروه های نئونازی ها تا حد زیادی ناموفق بود
[ترجمه گوگل]تلاش های پلیس برای نفوذ گروه های نازی به شدت ناکام بود
[ترجمه گوگل]تلاش های پلیس برای نفوذ گروه های نازی به شدت ناکام بود
6. The government largely misread the mood of the electorate.
[ترجمه ترگمان]دولت تا حد زیادی وضعیت حوزه انتخابیه را اشتباه برداشت
[ترجمه گوگل]حکومت به طور گسترده ای خلق و خوی رای دهندگان را نادرست خواند
[ترجمه گوگل]حکومت به طور گسترده ای خلق و خوی رای دهندگان را نادرست خواند
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
8. The islands' economy is largely dependent upon tourism.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد این جزایر تا حد زیادی به صنعت گردشگری وابسته است
[ترجمه گوگل]اقتصاد جزایر تا حد زیادی وابسته به گردشگری است
[ترجمه گوگل]اقتصاد جزایر تا حد زیادی وابسته به گردشگری است
9. His attitudes have remained largely unaffected by changes in fashion.
[ترجمه ترگمان]نگرش او تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات مد قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]نگرش او تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات در مد بوده است
[ترجمه گوگل]نگرش او تا حد زیادی تحت تاثیر تغییرات در مد بوده است
10. Throughout history the achievements of women have been largely ignored.
[ترجمه ترگمان]در طول تاریخ دستاوردهای زنان تا حد زیادی نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در طول تاریخ دستاوردهای زنان تا حد زیادی نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در طول تاریخ دستاوردهای زنان تا حد زیادی نادیده گرفته شده است
11. The power input will come largely from hydroelectricity.
[ترجمه ترگمان]ورودی قدرت عمدتا از برق آبی خواهد بود
[ترجمه گوگل]ورودی برق به طور عمده از برق آبی استفاده خواهد شد
[ترجمه گوگل]ورودی برق به طور عمده از برق آبی استفاده خواهد شد
12. Longterm forecasts were largely a matter of guesswork.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های longterm تا حد زیادی مربوط به حدس و گمان بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی های طولانی مدت عمدتا به دلیل حدس و گمان بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی های طولانی مدت عمدتا به دلیل حدس و گمان بود
13. Bookbinding is largely a cottage industry.
[ترجمه ترگمان]bookbinding تا حد زیادی یک صنعت روستایی است
[ترجمه گوگل]کتاببندی به طور عمده یک صنعت کلبه است
[ترجمه گوگل]کتاببندی به طور عمده یک صنعت کلبه است
14. The fund is largely financed through government borrowing.
[ترجمه ترگمان]این صندوق تا حد زیادی از طریق استقراض دولت تامین مالی می شود
[ترجمه گوگل]این صندوق عمدتا از طریق وام های دولتی تامین می شود
[ترجمه گوگل]این صندوق عمدتا از طریق وام های دولتی تامین می شود
15. These documents are largely irrelevant to the present investigation.
[ترجمه ترگمان]این اسناد تا حد زیادی به تحقیقات حاضر بی ربط هستند
[ترجمه گوگل]این اسناد به تحقیق حاضر تا حدود زیادی بی اهمیت است
[ترجمه گوگل]این اسناد به تحقیق حاضر تا حدود زیادی بی اهمیت است
largely because of him
بیشتر بهخاطر او
پیشنهاد کاربران
بیشتر
به میزان زیادی، به مقدار زیادی
تا حد زیادی
تا حدود زیادی، به طور عمده
کلمات دیگر: