در گذر
in passing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: briefly; incidentally.
• مترادف: incidentally
• مشابه: adventitiously, briefly
• مترادف: incidentally
• مشابه: adventitiously, briefly
- The professor mentioned in passing that she would be absent next week.
[ترجمه ترگمان] پروفسور اشاره کرد که هفته آینده غایب خواهد بود
[ترجمه گوگل] استاد در حال گذراندن اظهار داشت که او هفته آینده در دسترس نخواهد بود
[ترجمه گوگل] استاد در حال گذراندن اظهار داشت که او هفته آینده در دسترس نخواهد بود
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] به مسأله، به موضوع
جملات نمونه
1. He referred to the report in passing.
[ترجمه ترگمان]او به گزارش در حال گذر اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن به این گزارش اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن به این گزارش اشاره کرد
2. People in passing cars tried waving him down.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال عبور بودند سعی می کردند او را از زمین بلند کنند
[ترجمه گوگل]مردم در حال عبور از اتومبیل سعی کردند او را لرزاند
[ترجمه گوگل]مردم در حال عبور از اتومبیل سعی کردند او را لرزاند
3. He noted in passing that the government's record on unemployment was not very good.
[ترجمه ترگمان]وی خاطر نشان ساخت که سابقه کار دولت در زمینه بیکاری چندان خوب نیست
[ترجمه گوگل]وی خاطر نشان کرد که رکورد دولت در بیکاری بسیار خوب نیست
[ترجمه گوگل]وی خاطر نشان کرد که رکورد دولت در بیکاری بسیار خوب نیست
4. Could I just say in passing that . . . ?
[ترجمه ترگمان]میشه فقط اینو رد کنم؟
[ترجمه گوگل]می توانم بگویم که در حال عبور است ؟
[ترجمه گوگل]می توانم بگویم که در حال عبور است ؟
5. It is no use merely mentioning the fact in passing; it needs to be driven home by emphasis and repetition.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آن صرفا اشاره به این واقعیت است که در حال عبور است؛ باید با تاکید و تکرار به خانه رانده شود
[ترجمه گوگل]این صرفا استفاده از اشاره به این واقعیت در عبور است باید با تأکید و تکرار به خانه رانده شود
[ترجمه گوگل]این صرفا استفاده از اشاره به این واقعیت در عبور است باید با تأکید و تکرار به خانه رانده شود
6. He only mentioned his work in passing.
[ترجمه ترگمان]فقط به کارش در حین عبور اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او فقط به کار خود در گذرنامه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او فقط به کار خود در گذرنامه اشاره کرد
7. She mentioned in passing that you had just been to Rome.
[ترجمه ترگمان]او گفت که شما به رم رفته اید
[ترجمه گوگل]او در جریان گذراند که شما به رم رفته اید
[ترجمه گوگل]او در جریان گذراند که شما به رم رفته اید
8. There's little merit in passing the driving test if you don't have a car of your own.
[ترجمه ترگمان]اگر شما ماشین نداشته باشید، استعداد کمی برای رد شدن از تست رانندگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر ماشین خود را از دست ندهید، رضایت کمی در تصویب آزمون رانندگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر ماشین خود را از دست ندهید، رضایت کمی در تصویب آزمون رانندگی وجود دارد
9. The army is only mentioned in passing.
[ترجمه ترگمان]ارتش فقط در حال عبور است
[ترجمه گوگل]ارتش فقط در حال عبور است
[ترجمه گوگل]ارتش فقط در حال عبور است
10. I invested all my efforts in passing an exam.
[ترجمه ترگمان]من تمام تلاش های خود را برای گذراندن یک امتحان به کار بردم
[ترجمه گوگل]من تمام تلاش هایم را در تصویب امتحان سرمایه گذاری کردم
[ترجمه گوگل]من تمام تلاش هایم را در تصویب امتحان سرمایه گذاری کردم
11. The chairman accused the committee for the delay in passing his program.
[ترجمه ترگمان]رئیس کمیته را به دلیل تاخیر در تصویب این برنامه متهم کرد
[ترجمه گوگل]رئیس کمیته را متهم به تاخیر در تصویب برنامه خود کرد
[ترجمه گوگل]رئیس کمیته را متهم به تاخیر در تصویب برنامه خود کرد
12. They are not found in other contexts except in passing modulation.
[ترجمه ترگمان]آن ها در زمینه های دیگر به جز مدولاسیون گذر پیدا نمی شوند
[ترجمه گوگل]آنها در زمینه های دیگر یافت نمی شوند مگر اینکه در مدولاسیون گذر کنند
[ترجمه گوگل]آنها در زمینه های دیگر یافت نمی شوند مگر اینکه در مدولاسیون گذر کنند
13. Who, in passing, it might be noted, wore not boots nor shoes but canvas sneakers.
[ترجمه ترگمان]که با گذشتن از آنجا ممکن بود متوجه شود که کفش و کفش و کفش کتانی به چشم نمی خورد
[ترجمه گوگل]چه کسی، در حال گذراندن، ممکن است اشاره کرد، کفش های نپوشیده و کفش، اما کفش کتانی بوم
[ترجمه گوگل]چه کسی، در حال گذراندن، ممکن است اشاره کرد، کفش های نپوشیده و کفش، اما کفش کتانی بوم
14. He noted, in passing, that he had lasted longer than Texas Sen.
[ترجمه ترگمان]او به این نکته اشاره کرد که بیش از سناتور تگزاس به طول انجامیده است
[ترجمه گوگل]او در گذشت، متوجه شد که او طولانی تر از سنت تگزاس بوده است
[ترجمه گوگل]او در گذشت، متوجه شد که او طولانی تر از سنت تگزاس بوده است
پیشنهاد کاربران
mention sth in passing
بصورت گذرا و حین صحبت در مورد موضوع دیگر
بصورت گذرا و حین صحبت در مورد موضوع دیگر
اتفاقا، از قضا، بر حسب تصادف
به طور گذرا
به طور اتفاقی
مطلبی را بین موضوع اصلی یهو گفتن اصطلاحا پرانتز باز کردن برا یک چیزی گفتن که از موضوع اصلی خارج است
توی پرانتز، در کنار موضوعات دیگر به صورت لحظه ای اشاره شده
در حاشیه - به طور اتفاقی
گریزی زدن به موضوعی
در ضمن
به طور کلی
کلمات دیگر: