کلمه جو
صفحه اصلی

immensely


بی اندازه، زیاد، بسیار، بطور وسیع، بطور پهناور

انگلیسی به فارسی

بیاندازه،زیاد،بسیار،بطور وسیع،بطور پهناور


فوق العاده


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in a great degree; very; extremely.
مترادف: extremely
متضاد: slightly

- an immensely important election
[ترجمه ترگمان] انتخاباتی بسیار مهم
[ترجمه گوگل] انتخابات فوق العاده مهم

• immeasurably; limitlessly; hugely, enormously, tremendously, greatly
immensely means to a very great extent or degree.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور بی اندازه، خیلی

جملات نمونه

1. I found it immensely rewarding working with the less able children.
[ترجمه ترگمان]من به کار کردن با بچه های کم تر موفق، بی اندازه پاداش دادم
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که با بچه های کمتر توانم کار می کنم

2. He was immensely attractive to women, onscreen and offscreen.
[ترجمه ترگمان]او بسیار جذاب بود برای زنان، روی صحنه و offscreen
[ترجمه گوگل]او برای زنان بسیار جذاب بود، روی صفحه و خارج از صفحه

3. She looked immensely relieved when she heard the news.
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را شنید، خیلی راحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]هنگامی که او اخبار را شنید، او به شدت احساس آرامش کرد

4. Champagne wines became immensely popular in the 18th century.
[ترجمه ترگمان]شراب شامپاین در قرن ۱۸ بسیار محبوب شد
[ترجمه گوگل]شراب شامپاین در قرن هجدهم بسیار محبوب بود

5. I enjoyed myself at the party immensely.
[ترجمه ترگمان]خیلی از خودم در مهمانی لذت بردم
[ترجمه گوگل]من خودم را در حزب بسیار لذت بردم

6. Some elder people enjoy Beijing opera immensely.
[ترجمه ترگمان]برخی از افراد مسن بسیار از اپرای پکن لذت می برند
[ترجمه گوگل]برخی از افراد سالخورده فوق العاده از پکن استفاده می کنند

7. I'm immensely grateful to you for your support.
[ترجمه ترگمان]به خاطر حمایتت خیلی ازت ممنونم
[ترجمه گوگل]من از شما بسیار سپاسگزارم برای حمایت شما

8. The children were immensely diverted by his funny stories.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مجذوب داستان های خنده دار او شده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها با داستان های خنده دار خود به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند

9. You flatter me immensely!
[ترجمه ترگمان]تو خیلی به من تملق می کنی!
[ترجمه گوگل]شما منحرف به من لطف دارید

10. He was immensely ambitious but unable to conceive of winning power for himself.
[ترجمه ترگمان]فوق العاده جاه طلب بود اما نمی توانست قدرت پیروزی را در خود مجسم کند
[ترجمه گوگل]او فوق العاده جاه طلبانه بود اما قادر به تصور برنده شدن قدرت برای خود

11. He was an immensely likeable chap.
[ترجمه ترگمان]او مردی دوست داشتنی و دوست داشتنی بود
[ترجمه گوگل]او یک دوست بسیار دوست داشتنی بود

12. He has grown immensely.
[ترجمه ترگمان]او فوق العاده بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]او به شدت رشد کرده است

13. I am immensely pleased to have this job.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشحالم که این شغل رو دارم
[ترجمه گوگل]من بسیار خوشحالم که این کار را داشته باشم

14. He was immensely popular in his day.
[ترجمه ترگمان]در روز او فوق العاده محبوب بود
[ترجمه گوگل]او در روز خود بسیار محبوب بود

15. He was always immensely attractive to women.
[ترجمه ترگمان]او همیشه برای زنان جذاب بود
[ترجمه گوگل]او همیشه برای زنان بسیار جذاب بود

پیشنهاد کاربران

نا محدود
سطح عالی

شایان، قابل توجه

بسیار زیاد، فوق العاده

به شدت
بی اندازه

بی حد و حصر

1. Her movements were slow, but she was immensely capable and she never failed in an emergency.
حرکات او کند بود ، اما توانایی فوق العاده ای داشت و هرگز در شرایط اضطراری شکست نمی خورد.
2. You might think this immensely rich company would be satisfied with its vast profits.
ممکن است فکر کنید این شرکت فوق العاده ثروتمند از سود کلان خود راضی باشد.
3. It is really dangerous to apply stereotypes on such immensely diverse community.
استفاده از کلیشه ها در چنین جامعه بسیار متنوعی واقعاً خطرناک است.
4. Overall, despite the guy in front of leaning forward so I couldn't see part of the stage, I enjoyed it immensely.
در کل ، علی رغم اینکه مرد مقابل خم شد و من نمی توانستم بخشی از صحنه را ببینم ، بسیار لذت بردم.
5. It was immensely commercially successful, selling over 8, 000 units.
از نظر تجاری بسیار موفق بود و بیش از 8000 دستگاه فروخت.
6. Leanne looked immensely interested, and her eyes glittered with excitement.
لین به شدت علاقه مند به نظر می رسید و چشمانش از هیجان برق می زد.

Immensely= فوق العاده، بسیار، به شدت

معانی دیگر>>>بی حد و حصر، به طور وسیع


به طور زیادی

به طرز فجیعی

She's a very splendid lady and immensely 💥witch
زن خوش رنگ و آب و پرجلال و بی اندازه افسونگر و دلربایی ه

The Ballad of Tom Lin 1970🎥


کلمات دیگر: