بزرگتر، بزرگ، وسیع، درشت، فراوان، حجیم، هنگفت، پهن، جامع، سترگ، جادار، لبریز، کامل، بسیط
larger
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] بزرگتر
پیشنهاد کاربران
Bigger
فراتر
بزرگ تر
LARGER
LARGER
بزرگتر. . :در مقایسه ها به کار می رود.
The roller coaster is larger than the Samand
The roller coaster is larger than the Samand
بزرگ تر، فراتر
مثلا:
*If a fire spreads, it gest *larger
اگر آتش پخش شود، افزایش پیدا میکند.
منطر از افزایش همان ( larger ) است
مثلا:
*If a fire spreads, it gest *larger
اگر آتش پخش شود، افزایش پیدا میکند.
منطر از افزایش همان ( larger ) است
کلمات دیگر: