کلمه جو
صفحه اصلی

kneading

انگلیسی به انگلیسی

• act of squeezing and shaping (clay, dough, etc.); massage

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ورز دادن، ورز

جملات نمونه

1. he was kneading the clay into perfect smoothness
او گل (کوزه گری) را می سرشت و کاملا نرم می کرد.

2. to temper clay by moistening and kneading
گل رس را با نم زدن و مالیدن به عمل آوردن

3. A baker is kneading a dough.
[ترجمه Farhad] یک نانوا خمیر را ورز میدهد
[ترجمه ترگمان]یک نانوا خمیر را خمیر می کند
[ترجمه گوگل]یک نانوا یک خمیر را میل می کند

4. Wait until the dough doubles in volume before kneading it again.
[ترجمه ترگمان]صبر کنید تا خمیر در حجم قبل از گرفتن دوباره آن دو برابر شود
[ترجمه گوگل]صبر کن تا خمیر را قبل از اینکه آن را دوباره بشویید دو برابر می کند

5. She was kneading a lumpen mass of dough.
[ترجمه Ellada] اون داشت 1 تکه خمیر رو ورز ( ماساژ ) میداد.
[ترجمه ترگمان]داشت خمیر lumpen رو ماساژ می داد
[ترجمه گوگل]او یک خمیر لوپین را خرد کرده بود

6. The boy is kneading the plasticine into the shape of a dog.
[ترجمه ترگمان]پسر دارد the را به شکل یک سگ می زند
[ترجمه گوگل]پسر پلاستیک را به صورت یک سگ میل می کند

7. The act of kneading dough can become a meditation if you perform it without distractions.
[ترجمه ترگمان]عمل خمیر دندان می تواند به یک مراقبه تبدیل شود اگر شما آن را بدون مزاحمت انجام دهید
[ترجمه گوگل]عمل خمیر خمیر را می توانید مدیتیشن کنید، اگر آن را بدون حواس پرتی انجام دهید

8. Kneading is an example of synergy, which theologically means the combination of personal effort with unearned grace.
[ترجمه ترگمان]Kneading نمونه ای از یک همکوشی است که به معنی ترکیبی از تلاش شخصی با وقار انسانی است
[ترجمه گوگل]چرت زدن نمونه ای از هم افزایی است که از لحاظ الهی به معنای ترکیبی از تلاش شخصی و فضل بی نظیر است

9. His jaw was moving back and forth rapidly, kneading his betel for another go.
[ترجمه ترگمان]آرواره اش حرکت می کرد و به سرعت به جلو و جلو حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]فک او به سرعت در حال حرکت به عقب و جلو است، kneading بتل خود را برای رفتن دیگر

10. Carmen Dominguez Hurtado is kneading dough.
[ترجمه ترگمان]کار من Dominguez خمیر است
[ترجمه گوگل]کارمن Dominguez Hurtado خمیر را می خورد

11. For this you have to pretend you are kneading bread.
[ترجمه ترگمان]برای این شما باید وانمود کنید که دارید نون می برید
[ترجمه گوگل]برای این شما باید وانمود کنید که نان را می خورید

12. The gills kneading quietly, and the pectorals.
[ترجمه ترگمان]آبشش به آرامی می زند و the جاری می شود
[ترجمه گوگل]گریل ها به آرامی و پراکنده می شوند

13. He began kneading my sore shoulder muscles.
[ترجمه ترگمان]عضلات شانه ام را ماساژ می داد
[ترجمه گوگل]او شروع به کم کردن عضلات شکم درد کرد

14. The stainless steel polishing kneading board, the high quality water joint, the flexible silica gel seal packing collar, processes processing specially the tempered glass.
[ترجمه ترگمان]خمیر kneading فولادی ضد زنگ، مفصل آب با کیفیت بالا، ژل flexible gel gel، پردازش فرآیندهایی که به طور ویژه شیشه ملایم را فرآوری می کنند
[ترجمه گوگل]فولاد زنگ نزن، یکپارچه سازی، آب بندی با کیفیت بالا، انعطاف پذیر بسته بندی مهر و موم سیلیکا انعطاف پذیر، پردازش به طور خاص پردازش شیشه

15. It has five simulating manipulations of shiatsu, kneading, patting, knocking, kneading and patting in the same time.
[ترجمه ترگمان]پنج manipulations از یک نوع معالجه به عنوان یک جور معالجه است و دست و پا می زند و در همان حال دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]این پنج شبیه سازی دستکاری شیاطسو، سم زدن، بیدار شدن، ضربه زدن، سم زدن و سوزاندن در همان زمان است

پیشنهاد کاربران

خمیر مال - خمیر کن


کلمات دیگر: