معنی : فاسد نشدنی، فساد نا پذیر، از هم نپاشیدنی معانی دیگر : متلاشی نشدنی، تلاشی ناپذیر، واسازنشدنی، واهشت ناپذیر، ناواهشتنی
فاسد نشدنی (صفت)imperishable, incorruptible, indecomposableفساد ناپذیر (صفت)incorruptible, indecomposableاز هم نپاشیدنی (صفت)indecomposable