• near, in the midst of, in the immediate surroundings of
in the presence of
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] در حضور
جملات نمونه
1. Babies are weak and vulnerable in the presence of huge shapes that they can only dimly perceive.
[ترجمه ترگمان]نوزادان در حضور شکل های بزرگ ضعیف و آسیب پذیر هستند که فقط به سختی می توانند درک کنند
[ترجمه گوگل]نوزادان در حضور شکل های عظیم ضعیف و آسیب پذیر هستند که فقط می توانند درک کنند
[ترجمه گوگل]نوزادان در حضور شکل های عظیم ضعیف و آسیب پذیر هستند که فقط می توانند درک کنند
2. Litmus paper turns red in the presence of an acid.
[ترجمه ترگمان]کاغذ Litmus در حضور اسید قرمز می شود
[ترجمه گوگل]کاغذ سرخ شده در حضور اسید تبدیل به قرمز می شود
[ترجمه گوگل]کاغذ سرخ شده در حضور اسید تبدیل به قرمز می شود
3. The children showed a little constraint in the presence of the new teacher.
[ترجمه ترگمان]کودکان در حضور معلم جدید محدودیت اندکی را نشان دادند
[ترجمه گوگل]کودکان در حضور معلم جدید محدودیتی اندکی نشان دادند
[ترجمه گوگل]کودکان در حضور معلم جدید محدودیتی اندکی نشان دادند
4. He signed the treaty in the presence of two witnesses.
[ترجمه ترگمان]او معاهده را در حضور دو شاهد امضا کرد
[ترجمه گوگل]او معاهده را در حضور دو شاهد امضا کرد
[ترجمه گوگل]او معاهده را در حضور دو شاهد امضا کرد
5. He made the accusation in the presence of witnesses.
[ترجمه ترگمان]او متهم را به حضور شهود متهم کرد
[ترجمه گوگل]او اتهام را در حضور شاهدان مطرح کرد
[ترجمه گوگل]او اتهام را در حضور شاهدان مطرح کرد
6. He was determined not to complain in the presence of the nurse.
[ترجمه ترگمان]مصمم بود که در حضور پرستار ناله نکند
[ترجمه گوگل]او مصمم بود که در حضور پرستار شکایت نکند
[ترجمه گوگل]او مصمم بود که در حضور پرستار شکایت نکند
7. The document was signed in the presence of two witnesses.
[ترجمه ترگمان]این سند در حضور دو شاهد امضا شده است
[ترجمه گوگل]این سند در حضور دو شاهد امضا شد
[ترجمه گوگل]این سند در حضور دو شاهد امضا شد
8. You cannot be excused for such rude behaviour in the presence of a lady.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید چنین رفتاری را در حضور یک خانم قبول کنید
[ترجمه گوگل]در حضور یک خانم نمی توانید برای چنین رفتار بی ادعایی ازدواج کنید
[ترجمه گوگل]در حضور یک خانم نمی توانید برای چنین رفتار بی ادعایی ازدواج کنید
9. Don't get gay in the presence of so many people.
[ترجمه ترگمان]در حضور این همه آدم همجنس باز نشو
[ترجمه گوگل]در حضور بسیاری از افراد همجنسگرا نیست
[ترجمه گوگل]در حضور بسیاری از افراد همجنسگرا نیست
10. He cleared up the question of his absence in the presence of all his classmates.
[ترجمه ترگمان]او موضوع غیبت او را در حضور همه همکلاسی هاش پاک کرد
[ترجمه گوگل]او سوال درباره غیبت او را در حضور همه ی همکلاسی هایش توضیح داد
[ترجمه گوگل]او سوال درباره غیبت او را در حضور همه ی همکلاسی هایش توضیح داد
11. Dick was socially inept and uncomfortable in the presence of women.
[ترجمه ترگمان]دیک در حضور زنان از لحاظ اجتماعی بی دست و پا و بی دست و پا بود
[ترجمه گوگل]دیک در حضور زنان بی پروایی و ناراحت کننده بود
[ترجمه گوگل]دیک در حضور زنان بی پروایی و ناراحت کننده بود
12. The talks took place in the presence of a diplomatic observer.
[ترجمه ترگمان]این مذاکرات در حضور یک ناظر دیپلماتیک صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]مذاکرات در حضور یک ناظر دیپلماتیک صورت گرفت
[ترجمه گوگل]مذاکرات در حضور یک ناظر دیپلماتیک صورت گرفت
13. In the presence of elderly visitors our son was a model of decorum.
[ترجمه ترگمان]در حضور میهمانان مسن، پسر ما مدلی از آداب و رسوم بود
[ترجمه گوگل]در حضور بازدید کنندگان مسن، پسر ما یک مدل از دکوروم بود
[ترجمه گوگل]در حضور بازدید کنندگان مسن، پسر ما یک مدل از دکوروم بود
14. The boy was ill at ease in the presence of the headmaster.
[ترجمه ترگمان]در حضور مدیر مدرسه احساس راحتی می کرد
[ترجمه گوگل]پسر در حضور مدیر در بیمارستان بود
[ترجمه گوگل]پسر در حضور مدیر در بیمارستان بود
15. She behaved as if she were in the presence of royalty.
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار می کرد که انگار در حضور سلطنت است
[ترجمه گوگل]او رفتار می کرد، انگار او در حضور پاداش بود
[ترجمه گوگل]او رفتار می کرد، انگار او در حضور پاداش بود
پیشنهاد کاربران
در شرایط وجود
در صورت وجود
in the presence of sb : در حضورِ
he said it in the presence of witnesses
او این مطلب را در حضور شاهدان گفت.
I asked you not to smoke in my presence.
از شما خواستم در حضور من سیگار نکشید.
he said it in the presence of witnesses
او این مطلب را در حضور شاهدان گفت.
I asked you not to smoke in my presence.
از شما خواستم در حضور من سیگار نکشید.
کلمات دیگر: