کلمه جو
صفحه اصلی

imperfectly


بطور ناقص، بطور ناتمام، بطور معیوب، بد

انگلیسی به فارسی

بطور ناقص،بطور ناتمام،بطور معیوب،بد


ناقص


انگلیسی به انگلیسی

• in an imperfect manner, defectively
if you do something imperfectly, you do not do it completely or satisfactorily.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به طور ناقص

جملات نمونه

1. Better to do something imperfectly than to do nothing flawlessly. Robert H. Schuller
[ترجمه ترگمان]بهتر است کاری را به طور ناقص انجام دهید تا بدون هیچ کاری رابرت ایچ Schuller
[ترجمه گوگل]بهتر است کاری انجام دهیم که ناقص باشد تا کاری انجام ندهد رابرت H Schuller

2. This effect was imperfectly understood by designers at that time.
[ترجمه ترگمان]این اثر به طور ناقص توسط طراحان آن زمان درک شد
[ترجمه گوگل]در این زمان، طراحان این اثر را ناکافی میدانستند

3. Yet when written language is imperfectly identified and not fully understood it will tend to seem opaque in any case.
[ترجمه ترگمان]با این حال هنگامی که زبان نوشتاری به طور ناقص شناسایی شد و به طور کامل درک نشده است، به نظر می رسد در هر موردی مات به نظر برسد
[ترجمه گوگل]با این حال زمانی که زبان نوشته شده ناقص شناخته شده و به طور کامل درک نشده است، به نظر می رسد در هر صورت مبهم به نظر می رسد

4. Imperfectly competitive industries are a source of market failure because free market equilibrium is no longer Pareto-efficient.
[ترجمه ترگمان]صنایع رقابتی imperfectly منبعی از شکست بازار هستند زیرا تعادل بازار آزاد دیگر Pareto پارتو نیست
[ترجمه گوگل]صنایع کاملا رقابتی ناشی از نارسایی بازار هستند، زیرا تعادل بازار آزاد دیگر کارا نیست

5. The reason is that the distribution of imperfectly competitive firms across countries can now shift to accommodate differences in factor endowments.
[ترجمه ترگمان]دلیل آن این است که توزیع ناعادلانه شرکت های رقیب در سراسر کشورها می تواند منجر به تغییر تفاوت هایی در موقوفات عاملی شود
[ترجمه گوگل]دلیل آن اینست که توزیع شرکت های ناقص رقابتی در سراسر کشور هم اکنون می تواند به تناسب تفاوت های موجود در عواید عامل تبدیل شود

6. Every culture, however imperfectly and blindly, either turned towards the light or fell back into the darkness.
[ترجمه ترگمان]هر فرهنگی، با این حال به طور ناقص و کورانه، یا به سوی روشنایی متمایل می شد و یا در تاریکی فرو می رفت
[ترجمه گوگل]هر فرهنگ، هر چند ناقص و کور، یا به سوی نور تبدیل شده و یا به تاریکی رسیده است

7. These reservoirs behave as imperfectly elastic containers, expanding and contracting to accommodate fluxes of melt.
[ترجمه ترگمان]این مخازن به مانند ظروف کاملا کشسان، گسترش و عقد قرارداد برای سازگاری با شار مواد مذاب، رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]این مخزن ها به عنوان ظروف نازک الاستیک رفتار می کنند، گسترش می یابند و قراردادها را به جای جوشش ذوب می کنند

8. When an industry is imperfectly competitive we say that each firm in the industry enjoys a degree of monopoly power.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک صنعت به طور ناقص رقابتی است، ما می گوییم که هر شرکت در این صنعت از قدرت انحصاری برخوردار است
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک صنعت ناقص رقابتی می شود، می گویند که هر شرکتی در صنعت دارای یک میزان قدرت انحصاری است

9. The projectile was imperfectly aimed but exploded in Verdun, smashing down part of the Archbishop's palace.
[ترجمه ترگمان]گلوله به طور ناقص به هدف اصابت قرار گرفت، اما در وردن منفجر شد، و قسمتی از کاخ اسقف اعظم را درهم شکست
[ترجمه گوگل]این پرتابه هدف ناقص بود، اما منجر به انفجار در وردن شد، درهم شکستن بخشی از کاخ اسقف اعظم

10. Imperfectly efficient markets rotate around fair value.
[ترجمه ترگمان]بازارهای کارا کالا و بازارهای کارا، حول و حوش ارزش منصفانه می چرخند
[ترجمه گوگل]بازارهای مؤثر و کارآمد در اطراف ارزش عادلانه چرخش می یابند

11. Responce of circuits with imperfectly coupled inductance for arbitrary signal is evaluated, an example is given.
[ترجمه ترگمان]Responce مدارها با اندوکتانس کوپل شده به طور ناقص برای سیگنال دل خواه ارزیابی می شود، یک مثال ارائه شده است
[ترجمه گوگل]واکنش مدارهای با القایی ضعیف برای سیگنال دلخواه، ارزیابی می شود، مثال داده می شود

12. That is, because she expressed imperfectly her thoughts were imperfect.
[ترجمه ترگمان]بله، به خاطر این است که او نظر او را ناقص کرده بود
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که او ناقص بیان کرد، افکار او ناقص بودند

13. The imperfectly combusted soot can be reused again.
[ترجمه ترگمان]دوباره استفاده مجدد از دوده به طور ناقص ممکن است دوباره استفاده شود
[ترجمه گوگل]دوده احتراق ناقص می تواند دوباره استفاده شود

14. The perturbative method for calculating the effect of imperfectly conducting walls on the propagation of electromagnetic waves in cylindrical waveguides is reformulated.
[ترجمه ترگمان]روش perturbative برای محاسبه اثر عدم اجرای کامل دیواره ای بر روی انتشار امواج الکترومغناطیسی در موجبر استوانه ای از نو تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]روش غلطکی برای محاسبه اثر دیوارهای ناکارآمد در انتشار امواج الکترومغناطیسی در موجبرهای استوانه ای اصلاح شده است

پیشنهاد کاربران

کج و معوج


کلمات دیگر: