کلمه جو
صفحه اصلی

overdid

انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past tense of

جملات نمونه

1. We overdid the meat and it didn't taste good.
[ترجمه ترگمان]ما گوشت زیادی کشیدیم و مزه خوبی هم نداشت
[ترجمه گوگل]ما گوشت را نادیده گرفتیم و خوشمزه نیست

2. He put on so much loyalty that he overdid it.
[ترجمه ترگمان]اون اونقدر وفاداری رو که زیاده روی کرده بود روش گذاشت
[ترجمه گوگل]او وفاداری زیادی را به او تحمیل کرد

3. I overdid it in the gym and hurt my back.
[ترجمه ترگمان]توی باشگاه زیاده روی کردم و پشتم درد گرفت
[ترجمه گوگل]من آن را در سالن ورزش برده ام و به عقب آسیب می رسانم

4. He rather overdid it last Saturday playing football, and now he's aching all over.
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد شنبه آخر بازی کند و فوتبال بازی کند و حالا تمام بدنش درد می کرد
[ترجمه گوگل]او در ادامه شنبه بازی فوتبال را نادیده گرفت، و حالا او همواره درد دارد

5. I think I overdid the salt.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم زیاده روی کردم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که من نمک را از بین بردم

6. She overdid it by swimming in the winter cold water and is ill now.
[ترجمه ترگمان]او با شنا کردن در آب سرد زمستانی زیاده روی کرد و حالا بیمار است
[ترجمه گوگل]او با شنا کردن در آب سرد زمستان، آن را سوء تغذیه کرد و در حال حاضر بیماری است

7. She really overdid the sympathy .
[ترجمه ترگمان] اون واقعا نسبت به همدردی زیاده روی کرد
[ترجمه گوگل]او واقعا همدردی را برانگیخت

8. He thinks that he probably overdid it in the gym tonight.
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که شاید امشب توی باشگاه زیاده روی کرده باشه
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که او احتمالا از آن در امتداد ورزشگاه استفاده می کند

9. You overdid the eggs.
[ترجمه ترگمان] تو زیاده روی کردی
[ترجمه گوگل]شما تخم مرغ را از بین بردید

10. If you haven't been doing great, and you overdid it, you should now have more than enough fuel to start exercising today.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را انجام نداده اید و شما هم زیاده روی کرده اید، حالا باید بیش از اندازه کافی سوخت داشته باشید تا این کار را امروز شروع کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما انجام نداده اید، و شما آن را نادیده گرفتید، اکنون باید بیش از اندازه کافی برای شروع تمرین امروز داشته باشید

11. She showed her sympathy, but she rather overdid it.
[ترجمه ترگمان]او همدردی خود را به او نشان داد، اما او بیش از این زیاده روی کرد
[ترجمه گوگل]او همدردی خود را نشان داد، اما او آن را نادیده گرفت

12. Perhaps they overdid it. Germany benefits from an old-fashioned structure.
[ترجمه ترگمان]شاید زیاده روی کرده باشند آلمان از یک ساختار قدیمی سود می برد
[ترجمه گوگل]شاید آنها آن را نادیده بگیرند آلمان از یک ساختار قدیمی قدردانی می کند

13. then America overdid the regulation after the scandals at Enron, so many firms seeking listings chose London instead.
[ترجمه ترگمان]سپس آمریکا از مقررات شرکت انرون پیروی کرد، به طوری که بسیاری از شرکت هایی که به دنبال این فهرست ها بودند، به جای آن، لندن را انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]سپس آمریکا پس از رسوایی های انرون از این مقررات سرپیچی کرد، به طوری که بسیاری از شرکت هایی که به دنبال لیست بودند، به جای لندن انتخاب شدند

14. I overdid it at work and damaged my heart.
[ترجمه ترگمان]توی کار زیاده روی کردم و قلبم رو داغون کردم
[ترجمه گوگل]من آن را در کار بردم و قلبم را آسیب دیدم

15. We overdid it on the calories.
[ترجمه ترگمان]ما برای کالری سنجی از آن استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما آن را بر روی کالری تحمیل کردیم

پیشنهاد کاربران

زیاده روی کردن


کلمات دیگر: