خیلی گران بودن. خیلی آب خوردن. هزینه زیادی برداشتن
costs an arm and a leg
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
Very expensive
جملات نمونه
That dress cost me an arm and a leg but it was worth it.
آن لباس برایم خیلی آب خورد اما ارزشش را داشت.
You must visit that restaurant; the food is really good, and it doesn't cost you an arm and a leg.
باید آن رستوران را ببینی غذایش واقعاً خوب است و برایت گران تمام نمیشود.
I went to the auction but didn't pick up anything. Everything cost an arm and a leg.
من به مزایده رفتم؛ ولی چیزی برنداشتم. همهچیز زیادی گران بود.
پیشنهاد کاربران
خیلی می ارزه. با ارزشه
قیمت بالایی داشتن
گران بودن
گرانقیمت بودن
Every thing in that mall costs an arm and leg یعنی همی چی توو اون مرکز خرید گرونه ( پول باباشونو میگیرن - پول خون میگیرن )
کلمات دیگر: