لوب ها، نرمه، اویز، لخته، گوشه، خاج، بخشی از عضله یا مغز
lobes
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. they put a hole through the lobes of their ears
آن ها نرمه ی گوش خود را سوراخ می کنند.
2. the left lung is made up of two lobes
شش چپ از دو لب تشکیل شده است.
پیشنهاد کاربران
نرمه گوش
کلمات دیگر: