انعکاس
anaphor
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (linguistics) anaphora
جملات نمونه
1. Indeed, model-interpretive anaphors, unlike ellipses, do not require linguistic antecedents at all.
[ترجمه ترگمان]در واقع مدل مبتنی بر مدل تفسیری، بر خلاف بیضی، نیازی به سوابق زبانی ندارد
[ترجمه گوگل]در واقع، آناپورهای مدل تفسیری، بر خلاف بیضی ها، هیچ پیش نیاز زبانی ندارند
[ترجمه گوگل]در واقع، آناپورهای مدل تفسیری، بر خلاف بیضی ها، هیچ پیش نیاز زبانی ندارند
2. However, interaction between anaphors can be a help as well as a complication.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعامل بین anaphors می تواند یک کمک و نیز یک پیچیدگی باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، تعامل بین آناپورها می تواند یک کمک و یک عارضه باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، تعامل بین آناپورها می تواند یک کمک و یک عارضه باشد
3. But, in zero anaphora resolution, zero anaphor has no pronunciation and writing form, which is the main feature of phenomenon in language reduction.
[ترجمه ترگمان]اما در رزولوشن صفر صفر، صفر anaphor تلفظ و فرم نوشتاری ندارد که ویژگی اصلی پدیده کاهش زبان است
[ترجمه گوگل]اما، در حل و فصل Anaphora صفر، Anaphor صفر هیچ فرم تلفظ و نوشتن ندارد، که ویژگی اصلی پدیده در کاهش زبان است
[ترجمه گوگل]اما، در حل و فصل Anaphora صفر، Anaphor صفر هیچ فرم تلفظ و نوشتن ندارد، که ویژگی اصلی پدیده در کاهش زبان است
4. In indirect anaphora, an anaphor and an antecedent have different but relevant references.
[ترجمه ترگمان]در anaphora غیر مستقیم، یک anaphor و یک سابقه منابع متفاوت اما مرتبط دارند
[ترجمه گوگل]در anaphora غیر مستقیم، یک anaphor و یک پیشین، مراجع مختلف، اما مربوطه هستند
[ترجمه گوگل]در anaphora غیر مستقیم، یک anaphor و یک پیشین، مراجع مختلف، اما مربوطه هستند
5. Generally speaking, anaphora includes direct anaphora and indirect one, but can fall into more detailed categories if it is classified according to antecedent or anaphor.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، anaphora شامل anaphora مستقیم و غیر مستقیم است، اما اگر مطابق با سابقه یا anaphor طبقه بندی شود، ممکن است به دسته های دقیق تر طبقه بندی شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، anaphora شامل anaphora مستقیم و غیر مستقیم است، اما می تواند به دسته های دقیق تر طبقه بندی می شود، اگر آن را با توجه به پیشینی یا anaphor طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، anaphora شامل anaphora مستقیم و غیر مستقیم است، اما می تواند به دسته های دقیق تر طبقه بندی می شود، اگر آن را با توجه به پیشینی یا anaphor طبقه بندی شده است
6. Frame semantics interprets the confirmation of the anaphor and cognitive discursion.
[ترجمه ترگمان]معناشناسی چارچوب تایید of و discursion شناختی را تفسیر می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم قاب، تأیید انعکاس و گفتمان شناختی را تفسیر می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم قاب، تأیید انعکاس و گفتمان شناختی را تفسیر می کند
7. Indirect anaphora refers to a special anaphoric structure in which the antecedent of a sentence has no direct relation with the anaphor.
[ترجمه ترگمان]anaphora غیرمستقیم به یک ساختار anaphoric خاص اشاره دارد که در آن سابقه محکومیت هیچ رابطه مستقیمی با the ندارد
[ترجمه گوگل]Anaphora مستلزم به یک ساختار غیرحرفه ای ویژه اشاره دارد که در آن پیشین یک جمله هیچ ارتباط مستقیمی با آنافور ندارد
[ترجمه گوگل]Anaphora مستلزم به یک ساختار غیرحرفه ای ویژه اشاره دارد که در آن پیشین یک جمله هیچ ارتباط مستقیمی با آنافور ندارد
8. This process can be reflected in the Anaphor Repair Model promoted in this paper.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند را می توان در مدل تعمیر Anaphor در این مقاله منعکس کرد
[ترجمه گوگل]این روند را می توان در مدل تعمیر Anaphor که در این مقاله تبلیغ شده است، منعکس می کند
[ترجمه گوگل]این روند را می توان در مدل تعمیر Anaphor که در این مقاله تبلیغ شده است، منعکس می کند
9. The goal of this project is to develop a detailed account of how anaphors are interpreted.
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه توسعه شرح مفصل چگونگی تفسیر anaphors است
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه، ایجاد یک گزارش مفصل از نحوه تفسیر آناپورها است
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه، ایجاد یک گزارش مفصل از نحوه تفسیر آناپورها است
10. In the context of the mental models theory of comprehension a specific account of anaphor interpretation must be developed.
[ترجمه ترگمان]در زمینه مدل ذهنی مدل های ذهنی درکی خاص از تفسیر anaphor باید توسعه داده شود
[ترجمه گوگل]در چارچوب نظریهی درک مفاهیم مدلهای ذهنی، باید یک تفسیر خاص تفسیر دایره المعارف ایجاد شود
[ترجمه گوگل]در چارچوب نظریهی درک مفاهیم مدلهای ذهنی، باید یک تفسیر خاص تفسیر دایره المعارف ایجاد شود
11. A consultative approach is therefore inherently more restricted and theoretically more committed concerning the relationship between knowledge sources in anaphor resolution.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رویکرد مشاوره ای ذاتا محدودتر شده و از لحاظ نظری بیشتر در رابطه با رابطه بین منابع دانش در قطعنامه anaphor متعهد است
[ترجمه گوگل]بنابراین رویکرد مشورتی به لحاظ ذاتی محدودتر از نظر نظری نسبت به رابطه بین منابع دانش در حل و فصل آنافی است
[ترجمه گوگل]بنابراین رویکرد مشورتی به لحاظ ذاتی محدودتر از نظر نظری نسبت به رابطه بین منابع دانش در حل و فصل آنافی است
12. A representation of the superficial aspects of the immediately preceding text is also used in the interpretation of both kinds of anaphors.
[ترجمه ترگمان]نمایش جنبه های ظاهری متن قبل از متن نیز در تفسیر هر دو نوع of مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نمایندگی از جنبه های سطحی متن بلافاصله نیز در تفسیر هر دو نوع آناپور ها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نمایندگی از جنبه های سطحی متن بلافاصله نیز در تفسیر هر دو نوع آناپور ها مورد استفاده قرار می گیرد
13. However, a contextually prominent action can not justify the use of a surface anaphor, such as I did, yesterday.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک اقدام برجسته contextually نمی تواند استفاده از یک anaphor سطحی مانند دیروز را توجیه کند
[ترجمه گوگل]با این حال، یک عمل متناوب برجسته، می تواند استفاده از نفوذ سطحی، مثل من، دیروز را توجیه ننمود
[ترجمه گوگل]با این حال، یک عمل متناوب برجسته، می تواند استفاده از نفوذ سطحی، مثل من، دیروز را توجیه ننمود
14. Based on the corpus linguistics, we make some rules to build a corpus of chinese novel by manual tagging and refined Proofreading. In this corpus, we mark the position of the zero anaphor.
[ترجمه ترگمان]براساس زبان شناسی پیکره زبانی، ما برخی قواعد برای ایجاد پیکره زبانی از رمان چینی ها با برچسب گذاری دستی و Proofreading تصفیه شده می سازیم در این پیکره زبانی، موقعیت صفر anaphor را مشخص می کنیم
[ترجمه گوگل]بر اساس زبان شناسی corpus، ما برخی از قوانین را برای ایجاد یک مجموعه ای از رمان چینی با برچسب دستی و تصحیح تصحیح در این قسمت، موقعیت علامت صفر را نشان می دهیم
[ترجمه گوگل]بر اساس زبان شناسی corpus، ما برخی از قوانین را برای ایجاد یک مجموعه ای از رمان چینی با برچسب دستی و تصحیح تصحیح در این قسمت، موقعیت علامت صفر را نشان می دهیم
پیشنهاد کاربران
ضمیر پیش نما
پس مرجع
کلمات دیگر: