1. Cash was taken during a burglary of the apartment.
[ترجمه ایلیا] پول نقد در یک سرقت از آپارتمان دزدیده شد
[ترجمه ترگمان]پول نقد در طی یک سرقت از آپارتمان گرفته شد
[ترجمه گوگل]پول نقد در زمان سرقت از آپارتمان گرفته شد
2. The two men were charged with burglary and remanded in custody .
[ترجمه ترگمان]این دو نفر به دزدی متهم شده و در بازداشت به سر می برند
[ترجمه گوگل]دو مرد به اتهام سرقت و محاکمه بازداشت شدند
3. We had new locks fitted after the burglary.
[ترجمه ترگمان] بعد از دزدی، قفل جدید پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]قفل های جدیدی پس از سرقت وجود داشت
4. An 11-year-old boy committed a burglary.
[ترجمه ترگمان]یک پسر ۱۱ ساله به دزدی دست زده است
[ترجمه گوگل]یک پسر 11 ساله سرقت کرد
5. Crime is on the increase, especially mugging and burglary.
[ترجمه #rp] ارتکاب جرم بخصوص قاچاق و سرقت رو به افزایش است.
[ترجمه ترگمان]جرم در حال افزایش است، به خصوص دزدی و دزدی
[ترجمه گوگل]جرم در حال افزایش است، به خصوص گسستگی و سرقت
6. To minimize the risk of burglary, install a good alarm system.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم هشدار خوب نصب کنید
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم زنگ خطر خوب نصب کنید
7. I don't buy the burglary story.
[ترجمه ترگمان]من داستان دزدی رو قبول ندارم
[ترجمه گوگل]من داستان سرقت را نمی گیرم
8. A burglary occurs every three minutes in London.
[ترجمه ترگمان]هر سه دقیقه یک بار در لندن دزدی اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]هر 3 دقیقه در لندن یک سرقت رخ می دهد
9. They were involved in burglary for years before the police caught up with them.
[ترجمه ترگمان]آن ها سال ها قبل از اینکه پلیس با آن ها دستگیر شود، در سرقت شرکت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها سالها قبل از سرقت پولیس دستگیر شده بودند
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. A quantity of jewellery was taken during the burglary.
[ترجمه ترگمان]در طی این سرقت مقداری جواهر به دست آمد
[ترجمه گوگل]تعدادی از جواهرات در حین سرقت گرفته شد
12. Detectives described the burglary as 'crude and amateurish'.
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان این دزدی را خام و آماتور توصیف کردند
[ترجمه گوگل]کارآگاهان سرقت را 'خام و آماتور' توصیف کردند
13. Many victims of burglary feel their homes have been defiled.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قربانیان دزدی احساس می کنند که خانه های آن ها مورد بی حرمتی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از قربانیان سرقت، خانه هایشان را نابود می کنند
14. We'd talked about moving, and the burglary clinched it for us.
[ترجمه ترگمان]در مورد حرکت حرف می زدیم، و دزدی به خاطر ما به هم گره خورده بود
[ترجمه گوگل]ما درباره جابجایی صحبت می کردیم و سرقت برای ما چسبیده بود
15. If you are the victim of a burglary, the emotional upset can affect you for a long time.
[ترجمه ترگمان]اگر شما قربانی دزدی هستید، این ناراحتی عاطفی می تواند به مدت طولانی بر شما تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]اگر شما قربانی سرقت هستید، ناراحتی عاطفی می تواند به مدت طولانی شما را تحت تاثیر قرار دهد