(مجازی) پخش و پلا، قاتی پاتی، ولو، گسترده، (فشنگ ساچمه ای) پراکنده شونده، پخشی
scattershot
(مجازی) پخش و پلا، قاتی پاتی، ولو، گسترده، (فشنگ ساچمه ای) پراکنده شونده، پخشی
انگلیسی به فارسی
(فشنگ ساچمهای) پراکنده شونده، پخشی
(مجازی) پخش و پلا، قاتیپاتی، ولو، گسترده
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: broadly indiscriminate; random.
- scattershot remarks
[ترجمه ترگمان] سخنان scattershot
[ترجمه گوگل] اظهارات تلخ
[ترجمه گوگل] اظهارات تلخ
جملات نمونه
1. scattershot criticism
انتقاد گسترده
2. The report condemns America's scattershot approach to training workers.
[ترجمه ترگمان]این گزارش رویکرد scattershot آمریکا را به آموزش کارگران محکوم کرد
[ترجمه گوگل]این گزارش محکومۀ رویکرد آمریکا در مورد آموزش کارگران است
[ترجمه گوگل]این گزارش محکومۀ رویکرد آمریکا در مورد آموزش کارگران است
3. The bizarre circumstances of her early life left her with a scatter-shot education and an early talent for embellishing the truth.
[ترجمه ترگمان]شرایط عجیب و غریب زندگی او باعث شد که او با یک آموزش پراکنده و یک استعداد اولیه برای embellishing دادن حقیقت ترک کند
[ترجمه گوگل]شرایط عجیب و غریب زندگی اولیه او او را با یک آموزش پراکنده و یک استعداد اولیه برای تزئین حقیقت کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]شرایط عجیب و غریب زندگی اولیه او او را با یک آموزش پراکنده و یک استعداد اولیه برای تزئین حقیقت کنار گذاشت
4. That said, a scattershot approach won't help Amazon become the single defining platform that bridges digital media and commerce.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، رویکرد scattershot به آمازون کمک نخواهد کرد تا تنها سکویی باشد که رسانه و تجارت دیجیتال را به هم پیوند می دهد
[ترجمه گوگل]گفت که یک روش scattershot کمک نمی کند آمازون تبدیل به یک پلت فرم تعریف تک است که رسانه های دیجیتال و تجارت را راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]گفت که یک روش scattershot کمک نمی کند آمازون تبدیل به یک پلت فرم تعریف تک است که رسانه های دیجیتال و تجارت را راه اندازی می کند
5. But the distribution of food was scattershot, and every outlet was swamped with desperate crowds.
[ترجمه ترگمان]اما توزیع غذا scattershot بود و هر outlet غرق جمعیت نومید شده بود
[ترجمه گوگل]اما توزیع غذا از بین رفته بود، و هر خروجی با جمعیت ناامید شناخته شد
[ترجمه گوگل]اما توزیع غذا از بین رفته بود، و هر خروجی با جمعیت ناامید شناخته شد
6. However, blindly, the scattershot deepening referential symbols is irresponsible, and is contrary to the original intention.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کورکورانه، the که symbols را افزایش می دهد نامعتبر است، و مخالف هدف اصلی است
[ترجمه گوگل]با این حال، کورکورانه، نمادهای ارجاعی که عمیق تر می شوند، غیر مسئولانه است و بر خلاف هدف اصلی است
[ترجمه گوگل]با این حال، کورکورانه، نمادهای ارجاعی که عمیق تر می شوند، غیر مسئولانه است و بر خلاف هدف اصلی است
7. You eat the trap without him blowing scattershot.
[ترجمه ترگمان]تو این دام رو بدون اینکه اون منفجر بشه می خوری
[ترجمه گوگل]شما بدون دامن تان خوردن دام را می خورید
[ترجمه گوگل]شما بدون دامن تان خوردن دام را می خورید
8. Scattershot has been moved from the Marksmanship Tree to Tier 3 of the Survival Tree.
[ترجمه ترگمان]scattershot از درخت Marksmanship به ردیف سوم از درخت بقا منتقل شده است
[ترجمه گوگل]Scattershot از درخت چابک سازی به سطح 3 درخت بقا منتقل شده است
[ترجمه گوگل]Scattershot از درخت چابک سازی به سطح 3 درخت بقا منتقل شده است
9. In America, scattershot state-level policies have failed to converge on any coherent action, and precious little information exists on exactly where the country's discarded gadgets are going.
[ترجمه ترگمان]در آمریکا، سیاست های سطح ایالتی نتوانسته اند روی هر اقدام منسجم همگرا شوند، و اطلاعات کمی با ارزش موجود در همان جایی وجود دارد که ابزار دور ریخته کشور در حال حرکت هستند
[ترجمه گوگل]در آمریکا، سیاستهای دولت در سطح بینالمللی به هیچ وجه هماهنگ نیستند و اطلاعات بسیار گرانبهایی در مورد دقیقا جایی که دستگاههای گمشده کشور در حال انجام هستند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]در آمریکا، سیاستهای دولت در سطح بینالمللی به هیچ وجه هماهنگ نیستند و اطلاعات بسیار گرانبهایی در مورد دقیقا جایی که دستگاههای گمشده کشور در حال انجام هستند، وجود دارد
10. So their struggle was often scattershot and regularly violent, involving attacks on Chinese police stations and bombings of buses and other acts.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مبارزه آن ها اغلب scattershot و به طور مرتب خشونت آمیز بود، که شامل حملات به پاسگاه های پلیس چین و بمب گذاری های اتوبوس ها و سایر اقدامات بود
[ترجمه گوگل]بنابراین مبارزه آنها اغلب ناگهانی و به طور منظم خشونت آمیز بود، از جمله حملات به ایستگاه های پلیس چینی و بمب گذاری اتوبوس ها و سایر اقدامات
[ترجمه گوگل]بنابراین مبارزه آنها اغلب ناگهانی و به طور منظم خشونت آمیز بود، از جمله حملات به ایستگاه های پلیس چینی و بمب گذاری اتوبوس ها و سایر اقدامات
11. Nature is so wasteful because scattershot strategies are the best way to do what mathematicians refer to as fully exploring "the potential space. "
[ترجمه ترگمان]طبیعت بسیار wasteful است زیرا استراتژی های scattershot بهترین راه برای انجام کاری است که ریاضیدانان به طور کامل در جستجوی \"فضای بالقوه\" به آن اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]طبیعت بسیار هذیان است، زیرا استراتژی های scattershot بهترین راه برای انجام آنچه ریاضیدانان به عنوان به طور کامل کاوش 'فضای بالقوه اشاره کرد '
[ترجمه گوگل]طبیعت بسیار هذیان است، زیرا استراتژی های scattershot بهترین راه برای انجام آنچه ریاضیدانان به عنوان به طور کامل کاوش 'فضای بالقوه اشاره کرد '
12. What you need to do is be more careful in your scattershot approach to labeling people as bigots.
[ترجمه ترگمان]کاری که شما باید انجام دهید این است که در رویکرد scattershot نسبت به افراد متعصب بیشتر مراقب باشید
[ترجمه گوگل]آنچه شما باید انجام دهید این است که مراقب باشید در روش scattershot خود را برای برچسب زدن به افراد باحجاب
[ترجمه گوگل]آنچه شما باید انجام دهید این است که مراقب باشید در روش scattershot خود را برای برچسب زدن به افراد باحجاب
13. Little or no knowledge of a holistic view of any given science is needed to construct such scattershot attacks.
[ترجمه ترگمان]دانش کمی یا بدون دانش از یک دیدگاه جامع از هر علم خاص برای ساخت چنین حملاتی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای ساخت چنین حملات فریبنده ای ضروری است که دانش کامل و کامل درباره یک دید کلی از هر علمی داده شده مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای ساخت چنین حملات فریبنده ای ضروری است که دانش کامل و کامل درباره یک دید کلی از هر علمی داده شده مورد نیاز است
14. Our uncertainty about this question is reflected in our scattershot approach to markers of adulthood.
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان ما در مورد این سوال در رویکرد scattershot نسبت به مارکرهای بزرگسالی منعکس شده است
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان ما در مورد این سوال در رویکرد scattershot ما به نشانگرهای سالخوردگی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان ما در مورد این سوال در رویکرد scattershot ما به نشانگرهای سالخوردگی نشان داده شده است
scattershot criticism
انتقاد گسترده
پیشنهاد کاربران
تیری در تاریکی
کلمات دیگر: