کلمه جو
صفحه اصلی

live in


در محل خدمت (یا پیشخدمتی) خود زیستن، زیست کننده در محل کار، سرخانه

انگلیسی به انگلیسی

• residence located in the same place where one works
a live-in employee is one who lives in the place where they work, for example in their employer's house or a hotel.
live-in boyfriends or girlfriends live in the same house as the person they are having a relationship with.

جملات نمونه

1. a live-in maid
کلفت خانگی

2. They who live in a worryInvite death in a hurry.
[ترجمه ترگمان]آن ها که با عجله در یک مرگ خوار زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که در یک عجله نگران کننده زندگی می کنند، عجله دارند

3. Those who live in glass houses shouldn't throw stones.
[ترجمه ترگمان]کسانی که در خانه ها زندگی می کنند نباید سنگ پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ را پرتاب کنند

4. See, listen, and be silent, and you will live in peace.
[ترجمه ترگمان]ببین، گوش کن و ساکت باش و در آرامش زندگی خواهی کرد
[ترجمه گوگل]مشاهده کنید، گوش دهید و سکوت کنید و در صلح زندگی خواهید کرد

5. People who live in glass houses shouldn't throw stones.
[ترجمه ترگمان]مردمی که در خانه ها زندگی می کنند نباید سنگ پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ را پرتاب کنند

6. Better to die in glory than live in dishonour.
[ترجمه ترگمان]بهتر از آن است که در افتخاری بمیرم تا در بی آبرویی زندگی کنم
[ترجمه گوگل]بهتر است که در شکوه و عظمت زندگی کنیم، تا زندگی کنیم

7. To live in the hearts of those left behind is not to die.
[ترجمه ترگمان]زندگی در قلب کسانی که از آن جا باقی مانده، مردن نیست
[ترجمه گوگل]برای زنده ماندن در قلب کسانی که پشت سر گذاشته اند، مرگ نیست

8. They [People] who live in glass houses should not throw stones.
[ترجمه ترگمان]آن ها [ مردم ] که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]آنها [مردم] که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ ها را پرتاب کنند

9. Those who live in glass houses should not throw stones.
[ترجمه ترگمان]کسانی که در خانه ها زندگی می کنند نباید سنگ پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که در خانه های شیشه ای زندگی می کنند نباید سنگ را پرتاب کنند

10. We live in an imperfect world.
[ترجمه ترگمان]ما در دنیای ناقص زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در جهان ناقص زندگی می کنیم

11. The constituency I live in is a safe Labour seat.
[ترجمه ترگمان]حوزه انتخاباتی که من در آن زندگی می کنم یک صندلی امن کارگر است
[ترجمه گوگل]حوزه ای که در آن زندگی می کنم یک صندلی ایمن کار می باشد

12. What kind of house do you live in?
[ترجمه ترگمان]تو اینجا چه جور خانه ای زندگی می کنی؟
[ترجمه گوگل]چه نوع خانه ای در آن زندگی می کنید؟

13. We live in the same alley.
[ترجمه ترگمان]ما در همان کوچه زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در همان کوچه زندگی می کنیم

14. The Yanomami people live in the South American jungle.
[ترجمه ترگمان]مردم Yanomami در جنگل آمریکای جنوبی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم یانومامی در جنگل های آمریکای جنوبی زندگی می کنند

15. Thank you I can not live in your eyes[sentence dictionary], you can hold you back.
[ترجمه ترگمان]متشکرم من نمی توانم در چشمان شما زندگی کنم [ فرهنگ لغت مجازات ]، شما می توانید شما را عقب نگه دارید
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما که نمیتوانم در چشم شما زندگی کنم [فرهنگ لغت جمله]، شما می توانید به عقب برگردید

پیشنهاد کاربران

سکونت در جایی

اقامت داشتن

زندگی کردن

زندگی کردن. سکونت.

من در شهر

سر و کار داشتن با چیزی

e. g. They live in a society that is among the most liberal in Western Europe
اونا تو ییکی از آزادترین جوامع اروپا زندگی میکنن


کلمات دیگر: