کلمه جو
صفحه اصلی

tasted

انگلیسی به فارسی

طعم دار، چشیدن، مزه کردن، لب زدن، مزه دادن، خوش مزه کردن


پیشنهاد کاربران

میتواند معنای احساس یا همانfeelingهم بدهد البته بستگی به جمله دارد ( معمولا در اصطلاحات اینگونه است ) . اما در معنای مزه بیشتر بکار میرود .
( . Tasted is a noun ( n
مثال:
I tasted awful
من احساس خیلی بدی داشتم
یااینکه
It tasted awful
مزه اش وحشتناک بود.

چشیدن ، مزه کردن

مزه. مزه دار. چشیدن مزه


کلمات دیگر: