کلمه جو
صفحه اصلی

admirably


بطورپسندیده، بخوبی

انگلیسی به فارسی

قابل تحسین


انگلیسی به انگلیسی

• wonderfully, splendidly, marvelously

جملات نمونه

1. The book gives an admirably succinct account of the technology and its history.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شرح قابل تحسینی از تکنولوژی و تاریخچه آن می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب به یک شرح مختصری از تکنولوژی و تاریخ آن می پردازد

2. I thought that he acquitted himself admirably in the meeting.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که در جلسه به نحو احسن تبرئه شده است
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که خود را در این جلسه تبرئه کرد

3. Peter had dealt admirably with the sudden questions about Keith.
[ترجمه ترگمان]پیتر با پرسش های ناگهان درباره کیث به نحو احسن عمل کرده بود
[ترجمه گوگل]پیتر با سوالات ناگهانی در مورد کیت برخورد کرد

4. Joe coped admirably with a difficult situation.
[ترجمه ترگمان]جو این کار را به نحو احسن انجام داده بود
[ترجمه گوگل]جو با یک وضعیت دشوار مواجه شد

5. I thought that he acquitted himself admirably in today's meeting.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که او در جلسه امروز به خوبی تبرئه شده است
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که خود را در جلسه امروز بسیار محبوس کرد

6. I thought she squared up to the situation admirably.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که او به نحو احسن به این وضعیت خاتمه داده
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که او با تحسین برانگیز به وضعیتش نزدیک شده است

7. His sporting and political interests coalesced admirably in his writing about climbing.
[ترجمه ترگمان]علایق ورزشی و سیاسی او در نویسندگی اش در مورد بالا رفتن مهارت داشتند
[ترجمه گوگل]منافع ورزشی و سیاسی او در نوشته های خود درباره کوهنوردی با افتخار همراه بود

8. The building is still fulfilling its original purpose admirably.
[ترجمه ترگمان]ساختمان هنوز اهداف اصلی خود را به نحو احسن انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این ساختمان همچنان با اهداف اصلی خود قابل تحسین است

9. Beverley Halstead has admirably avoided these pitfalls in his most recent book, which I find delightful.
[ترجمه ترگمان]او به خوبی از این موانع در آخرین کتابی که در آخرین کتابی که پیدا کردم، احتراز جست
[ترجمه گوگل]بورلی هالستید با افتخار از این مشکلات در کتاب اخیرش اجتناب کرد، که من لذت بخش هستم

10. The play's three acts are admirably telescoped into a 2 1/2-hour program.
[ترجمه ترگمان]این سه عمل نمایش به طور تحسین برانگیز در یک برنامه ۲ ساعته \/ ۲ ساعته بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]سه بازی این بازی به طرز قابل توجهی در یک برنامه 2 1/2 ساعته تلسکوپ قرار دارند

11. This able and likeable man was admirably adaptable to circumstances and had something of an eye to the main chance.
[ترجمه ترگمان]این مرد می توانست به نحو شایسته ای در شرایط وفق دهد و در شرایط اصلی چیزی دیده باشد
[ترجمه گوگل]این مرد توانا و دوست داشتنی به طرز قابل توجهی به شرایطی سازگار بود و چیزی از چشم به احتمال اصلی داشت

12. Herbaceous perennials suit my purposes admirably.
[ترجمه ترگمان]Herbaceous perennials برای اهداف من خیلی خوب است
[ترجمه گوگل]گیاهان علفی با توجه به اهداف من قابل احترام هستند

13. Fairclough has fulfilled this role quite admirably.
[ترجمه ترگمان]Fairclough این نقش را کاملا به نحو احسن انجام داده است
[ترجمه گوگل]فیرکلو این نقش را کاملا تحسین کرده است

14. Few would deny that the railway is admirably suited to carrying this type of traffic.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی انکار می کنند که راه آهن به نحو احسن برای حمل این نوع ترافیک مناسب است
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از انکار می کنند که راه آهن قابل تحسین برای حمل این نوع ترافیک است

پیشنهاد کاربران

به نیکی، به شایستگی

e. g. to perform admirably/brilliantly/strongly


کلمات دیگر: