1. the courtroom was filled with spectators
تماشاچیان دادگاه را پر کرده بودند.
2. reporters crowded the courtroom
گزارشگران در دادگاه ازدحام کردند.
3. the publicity of courtroom proceedings
علنی بودن جریانات دادگاه
4. the judge's frown hushed the courtroom
اخم قاضی،دادگاه را ساکت کرد.
5. the scene now being enacted in the courtroom
صحنه ای که اکنون در دادگاه در شرف اجرا می باشد.
6. The reporters buttonholed the witness outside the courtroom.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران شاهد حضور در بیرون دادگاه هستند
[ترجمه گوگل]خبرنگاران این شاهد را خارج از دادگاه قرار دادند
7. The accused entered the courtroom handcuffed to two police officers.
[ترجمه ترگمان]متهم با دست بند به دادگاه وارد شد و دو افسر پلیس را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]متهم به دو نفر از پلیس دستگیر شد
8. A hushed courtroom awaited the verdict.
[ترجمه ترگمان]دادگاه ساکت و خاموش در انتظار رای هیات منصفه بود
[ترجمه گوگل]یک دادگاه خاموش منتظر حکم است
9. They barred the reporters out of the courtroom.
[ترجمه ترگمان]آن ها خبرنگاران را از سالن دادگاه دور کردند
[ترجمه گوگل]آنها خبرنگاران را از دادگاه محروم کردند
10. The jury filed out of the courtroom.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه دادگاه رو ترک کردن
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه از دادگاه بیرون آمد
11. A buzz of excitement filled the courtroom as the defendant was led in.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که متهم وارد شد، همهمه و هیجان سالن دادگاه را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]ظهور شور و هیجان، جلسه دادگاه را به اتهام متهم به زندان گذارد
12. The police searched the courtroom for bugs.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای حشرات اتاق دادگاه را جستجو کرد
[ترجمه گوگل]پلیس دادگاه را برای اشکالات جستجو کرد
13. The protesters were conducted from the courtroom by two police officers.
[ترجمه ترگمان]معترضان توسط دو مامور پلیس از دادگاه بیرون آمدند
[ترجمه گوگل]معترضان توسط دو مامور پلیس از دادگاه دستگیر شدند
14. She was led away from the courtroom in tears.
[ترجمه ترگمان]او را از تالار دادگاه بیرون بردند
[ترجمه گوگل]او از اعدام به دادگاه بیرون رانده شده بود