کلمه جو
صفحه اصلی

close by


در نزدیکی، نزدیک، دم دست

انگلیسی به انگلیسی

• close to; in the vicinity

جملات نمونه

1. Is there a post office close by?
[ترجمه ترگمان]آیا اداره پست در نزدیکی است؟
[ترجمه گوگل]آیا دفتر پست نزدیک است؟

2. Neighbours by definition live close by .
[ترجمه ترگمان]همسایگان با تعریف زندگی نزدیک به هم زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]همسایگان بر اساس تعریف زندگی نزدیک است

3. She passed close by me without a sign of recognition.
[ترجمه ترگمان]او بدون هیچ نشانه ای از شناسایی کنار من رد شد
[ترجمه گوگل]من بدون علامت شناختن، نزد من رفت

4. The ceremony was brought to a close by the singing of the national anthem.
[ترجمه ترگمان]این مراسم با خواندن سرود ملی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این مراسم با آواز سرود ملی به پایان رسید

5. Her father lives quite close by .
[ترجمه ترگمان]پدرش کاملا نزدیک او زندگی می کند
[ترجمه گوگل]پدرش کاملا نزدیک است

6. Finally the meeting was brought to a close by the new chairman .
[ترجمه ترگمان]سرانجام جلسه توسط رئیس جدید به پایان رسید
[ترجمه گوگل]سرانجام این جلسه توسط رئیس جدید به پایان رسید

7. I was close by as Lester was stretchered into the ambulance.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه لس تر وارد آمبولانس شد، نزدیک شدم
[ترجمه گوگل]نزدیک بود که لستر به آمبولانس بچرخد

8. The route passes close by the town.
[ترجمه ترگمان]این مسیر از نزدیکی شهر می گذرد
[ترجمه گوگل]مسیر نزدیک شهر می رود

9. Keep close by the leader and then you won't lose your way.
[ترجمه ترگمان]به رهبر نزدیک نشوید و سپس مسیر خود را از دست نخواهید داد
[ترجمه گوگل]نزدیک رهبر باشید و سپس راه خود را از دست نخواهید داد

10. A few cars passed close by me.
[ترجمه ترگمان]چند ماشین از نزدیک من رد شدند
[ترجمه گوگل]چند ماشین نزدیک به من گذشته

11. He wanted to keep her close by him always.
[ترجمه ترگمان]می خواست همیشه او را کنار خودش نگه دارد
[ترجمه گوگل]او می خواست همیشه او را همیشه با هم نگه دارد

12. The family lived close by the river.
[ترجمه ترگمان]خانواده نزدیک رودخانه زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]خانواده نزدیک رودخانه زندگی می کردند

13. From some place close by she heard agonized sobbing.
[ترجمه ترگمان]از جایی که نزدیک بود صدای گریه اش را شنید
[ترجمه گوگل]از جایی که نزدیک بود، صدای غم و اندوه را می شنید

14. None of his relatives are close by.
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از بستگانش به او نزدیک نیستند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از بستگان او نزدیک نیستند

15. You either patrolled an area close by or you were flown by helicopter to the more remote places.
[ترجمه ترگمان]شما یا در نزدیکی یک منطقه گشت می زنید و یا با هلی کوپتر به مناطق دورتر پرواز کرده اید
[ترجمه گوگل]شما یا یک منطقه را در نزدیکی یا سرزمینی با هلیکوپتر به مکان های دورتر هدایت می کنید

پیشنهاد کاربران

این نزدیکی ها
Nearby

همین نزدیکی ها، این دور و برها around


e. g. He tried to pick up the gun that was lying close by
اون مرد سعی کرد تفنگی رو که نزدیک ش پهن زمین بود برداره ( نزدیک ش روی سطح زمین بود. . . )


کلمات دیگر: