کلمه جو
صفحه اصلی

weightiness


صسنگینی، اهمیت، نفوذ

انگلیسی به فارسی

وزوز


انگلیسی به انگلیسی

• heaviness, weight; importance; great influence

جملات نمونه

1. For some time she had felt a curious weightiness, then sudden relief.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی احساس کنجکاوی عجیبی به او دست داد و ناگهان احساس آرامش کرد
[ترجمه گوگل]برای مدتی او حسابی کنجکاو بود، پس از آن، تسکین ناگهانی

2. And the last, we study the weightiness of every factor that can influence self-handicapping.
[ترجمه ترگمان]و در نهایت، ما the هر عاملی را بررسی می کنیم که می تواند پیش بینی نتیجه فردی را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]و آخرین، ما بررسی سنگین بودن هر عامل که می تواند نفوذ خود را تحت تاثیر قرار دهد

3. Because of the weightiness and particularity of governmental information, the progress of the national and social informatization is determined by the standard of government informatization .
[ترجمه ترگمان]به دلیل the و particularity اطلاعات دولتی، پیشرفت of اجتماعی و اجتماعی توسط استاندارد of دولت تعیین شده است
[ترجمه گوگل]به دلیل تنوع و خاصیت اطلاعات دولتی، پیشرفت های اطلاع رسانی ملی و اجتماعی بر اساس استاندارد اطلاع رسانی دولتی تعیین می شود

4. Furthermore, the resemblance and dissimilarity between alternatives, weightiness and conflict between attributes, and the sensitivity of the result are also indicated briefly and directly.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شباهت و عدم شباهت بین متغیرها، weightiness و تضاد بین ویژگی ها و حساسیت نتایج به طور خلاصه و مستقیم نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شباهت و ناهماهنگی بین جایگزین ها، وزن و اختلاف بین ویژگی ها و حساسیت نتیجه نیز به طور خلاصه و به طور مستقیم نشان داده شده است

5. The method extracts the parameters' weightiness from user interactive selection information, and takes it as the base for evolve the shape design from concepts to details.
[ترجمه ترگمان]این روش پارامترهای weightiness را از اطلاعات انتخاب تعاملی کاربر استخراج می کند و آن را به عنوان پایه برای تکامل طراحی شکل از مفاهیم به جزییات استفاده می کند
[ترجمه گوگل]روش استخراج حساسیت پارامترها از اطلاعات انتخاب تعاملی کاربر است و آن را به عنوان پایه ای برای تحول طراحی شکل از مفاهیم به جزئیات می گیرد

6. The weightiness of the earlier stage, humor and ridicule of the later and finally the joy of pure form can only make us taste a kind of bleak flavor of life.
[ترجمه ترگمان]The مراحل اولیه، طنز و تمسخر بعدا و سرانجام لذت شکل خالص تنها باعث می شود که ما طعم تلخی از زندگی را بچشد
[ترجمه گوگل]سنگین بودن مرحله اولیه، طنز و خندیدن از بعد و در نهایت لذت شکل خالص تنها می تواند ما را طعم طعم ناخوشایند از زندگی است

7. Because of the weightiness, a special chapter was used to discuss how to generate the corner cases and implementation.
[ترجمه ترگمان]به دلیل of، یک فصل ویژه برای بحث در مورد چگونگی ایجاد موارد گوشه و اجرا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به دلیل وزن بودن، فصل خاصی برای بحث در مورد نحوه تولید موارد گوشه ای و پیاده سازی استفاده شد

8. The progression implied an increasing weightiness of the items listed.
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت به معنی افزایش تعداد موارد ذکر شده در موارد ذکر شده بود
[ترجمه گوگل]پیشرفت نشان دهنده افزایش وزن بودن موارد ذکر شده است

9. The weightiness of Computer English.
[ترجمه ترگمان]The انگلیسی کامپیوتر
[ترجمه گوگل]سنگین بودن کامپیوتر انگلیسی

10. Estimate their agriculture characters such as kilo - grain weightiness, small section yield amylose content and so on.
[ترجمه ترگمان]میزان کشاورزی آن ها مانند weightiness کیلو غله، بخش کوچکی از محتوای amylose و غیره را برآورد کنید
[ترجمه گوگل]ارزیابی کاراکترهای کشاورزی خود را از جمله وزنی کیلوگرم، محتوای بخش آمیولوز بخش کوچک و غیره

11. In Biography of A Q, absurdity indicates reality, embraces tact, and penetrates deepness and weightiness.
[ترجمه ترگمان]در زندگی نامه Q، بیهودگی بیانگر واقعیت است، نزاکت را در بر می گیرد، و به deepness و weightiness نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]در بیوگرافی A Q، پوچ بودن واقعیت را نشان می دهد، درک می کند و به عمق و وزن و نفوذ نفوذ می کند

12. He moved from his chair in this silent room and began to pace slowly to and fro, the weightiness of this subject exercising to the full his power of decision.
[ترجمه ترگمان]از روی صندلی اش در این اتاق ساکت حرکت کرد و آرام آرام آرام آرام به قدم زدن پرداخت
[ترجمه گوگل]او از صندلی خود در این اتاق خاموش نقل مکان کرد و به آرامی به جلو و عقب حرکت کرد، وزن بودن این موضوع که به طور کامل قدرت تصمیم خود را به کار می برد

13. The researchers wanted to know whether the sensation of weightiness might influence people's judgments more broadly.
[ترجمه ترگمان]محققان می خواستند بدانند که آیا احساس weightiness ممکن است بر قضاوت مردم بیشتر تاثیر بگذارد یا نه
[ترجمه گوگل]محققان میخواستند بدانند که آیا حساسیت وزن ممکن است قضاوتهای مردم را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد یا خیر

14. Through gradual adjustment, based on the priority order of the weightiness for system object, the optimal allocation matrix of water resources is determined.
[ترجمه ترگمان]با تنظیم تدریجی، براساس ترتیب اولویت of برای هدف سیستم، ماتریس تخصیص بهینه منابع آب تعیین می شود
[ترجمه گوگل]از طریق تنظیم تدریجی، بر اساس ترتیب اولویت وزنمندی برای شیء سیستم، ماتریس تخصیص بهینه منابع آب تعیین می شود


کلمات دیگر: