خوش قیافه، قشنگ، زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب
well favored
خوش قیافه، قشنگ، زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب
انگلیسی به فارسی
زیبا، خوشگل، خوش ظاهر، خوش ترکیب
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: well-favoredness (n.)
مشتقات: well-favoredness (n.)
• : تعریف: pretty; handsome; good-looking.
• متضاد: ill-favored
• متضاد: ill-favored
- a well-favored man and an ugly woman
[ترجمه ترگمان] یک مرد بسیار محبوب و یک زن زشت
[ترجمه گوگل] یک مرد خوب و یک زن زشت
[ترجمه گوگل] یک مرد خوب و یک زن زشت
• good looking, pretty or handsom; pleasing to the eye
کلمات دیگر: