کلمه جو
صفحه اصلی

cyclical


گردشی ,چرخی ,دوری

انگلیسی به فارسی

گردشی، چرخی، دوری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to, forming, or recurring in a cycle.
مشابه: alternate, periodic

(2) تعریف: of or relating to recurring change in business or financial matters.

(3) تعریف: (usu. pl.) stocks of companies whose business varies in cycles.

• periodical, repeating, recurrent; (about a stock) quickly reacting to market trends,tending to rise quickly when the market rises and fall quickly when the market falls (economics)
stock whose prices fluctuates quickly according to market trends, stock whose value rises quickly when the market rises and falls quickly when the market falls (economics)
a cyclical process happens again and again in cycles.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور دوره ای
[ریاضیات] دوری، دایره ای

مترادف و متضاد

happening at regular intervals


Synonyms: circular, patterned, periodic, recurrent, recurring, regular, repeated, repetitive, seasonal


جملات نمونه

1. cyclical depression
افسرده روانی ادواری

2. Economic activity often follows a cyclical pattern.
[ترجمه ترگمان]فعالیت اقتصادی اغلب از الگوی چرخه ای پیروی می کند
[ترجمه گوگل]فعالیت اقتصادی اغلب به دنبال الگوی چرخه ای است

3. Changes in the economy have followed a cyclical pattern.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در اقتصاد از الگوی چرخه ای پیروی کرده اند
[ترجمه گوگل]تغییرات در اقتصاد یک الگوی چرخه ای را دنبال کرده است

4. The object is no longer in cyclical motion.
[ترجمه ترگمان]شی دیگر در حرکت چرخشی نیست
[ترجمه گوگل]جسم دیگر در حرکت چرخه ای نیست

5. Cyclical, industrial stocks lagged badly amid disappointing earnings and worries about flagging economic growth.
[ترجمه ترگمان]Cyclical، سهام صنعتی در میان درآمدها و نگرانی های نا امید کننده در رابطه با رشد اقتصادی عقب مانده بودند
[ترجمه گوگل]سرمایه های چرخه ای، صنعتی به دلیل ناامید شدن درآمدها و نگرانی ها در مورد رشد اقتصادی، به شدت کاهش یافت

6. This cyclical view of the historical process differs from that of modern Western man in a most fundamental manner.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه چرخه ای از فرآیند تاریخی با دیدگاه بنیادین مرد غربی متفاوت است
[ترجمه گوگل]این دیدگاه چرخه ای از فرآیند تاریخی، به شیوه ای بنیادی تر از آنچه که از مردمان مدرن غرب است، متفاوت است

7. The migrating motor complex consists of a cyclical period of activity with a length of about 120 minutes in man.
[ترجمه ترگمان]مجتمع حرکتی مهاجرت شامل دوره گردشی فعالیت با طول حدود ۱۲۰ دقیقه در انسان است
[ترجمه گوگل]مجتمع مهاجرت مشتمل بر یک دوره فعالیت دوره ای با طول حدود 120 دقیقه در انسان است

8. Cyclical stocks ended the year at the bottom of the barrel, illustrating the growing investor skittishness about the economy.
[ترجمه ترگمان]سهام Cyclical در پایان سال در انتهای بشکه به پایان رسید و سرمایه گذاران رو به رشد در مورد اقتصاد را نشان داد
[ترجمه گوگل]سهام سیکلیس سال گذشته در پایین بشکه بود و نشانگر رشد فزاینده سرمایه گذار در مورد اقتصاد است

9. Damped cyclical variation in national income.
[ترجمه ترگمان]۳ تغییرات چرخه ای در درآمد ملی
[ترجمه گوگل]تنوع چرخه ای در درآمد ملی تضعیف شده است

10. Besides the cyclical view and the progressive, there was the important tradition concerning a Golden Age in the remote past.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر دیدگاه دوره ای و پیشرفت، یک سنت مهم در رابطه با عصر طلایی در گذشته دوردست وجود داشت
[ترجمه گوگل]علاوه بر دیدگاه چرخه ای و پیشرونده، سنت مهم در مورد عصر طلایی در گذشته دور وجود داشت

11. It was overtaken by a long cyclical drought.
[ترجمه ترگمان]خشکسالی دوره ای طولانی پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]این یک خشکسالی طولانی مدت بود

12. Seasonal rhythms are generally much more regular than cyclical rhythms and so can be measured and forecasted more accurately.
[ترجمه ترگمان]ریتم های فصلی معمولا بسیار منظم از ریتم های چرخه ای هستند و بنابراین می توان آن ها را دقیق تر اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]ریتم های فصلی معمولا به طور منظم تر از ریتم های سیکل هستند و بنابراین می توانند اندازه گیری و پیش بینی دقیق تر داشته باشند

13. If the firm has a short-term or cyclical need for funds, a long-term obligation may be highly undesirable.
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت نیاز به سرمایه کوتاه مدت یا چرخه ای دارد، یک تعهد طولانی مدت می تواند بسیار نامطلوب باشد
[ترجمه گوگل]اگر شرکت دارای نیاز کوتاه مدت یا چرخه ای برای بودجه باشد، یک وظیفه درازمدت می تواند بسیار ناخوشایند باشد

14. A cyclical deficit is like Melvin, who, understandably, gets fat in the hospital, because he can not exercise.
[ترجمه ترگمان]کسری دوره ای مانند ملوین است که مسلما در بیمارستان چاق می شود، چون نمی تواند ورزش کند
[ترجمه گوگل]کسری چرخه ای مانند ملوین است، که به وضوح در بیمارستان بستری می شود، زیرا نمی تواند تمرین کند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

دوره ای

ادواری، دوره ای


کلمات دیگر: