کلمه جو
صفحه اصلی

feudal lord

انگلیسی به فارسی

ارباب فئودال


انگلیسی به انگلیسی

• european land owner in the middle ages

جملات نمونه

1. He was a feudal lord.
[ترجمه ترگمان]او یک فرمانروای ملوک الطوایفی بود
[ترجمه گوگل]او یک افسر فئودالی بود

2. They were also hired as soldiers by feudal lords.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به عنوان سربازان خاوندان فئودال استخدام شدند
[ترجمه گوگل]آنها نیز به عنوان سربازان توسط افسران فئودال استخدام شدند

3. Once princes and feudal lords who wished to increase the productive wealth of their domains imported craftsmen as a matter of course.
[ترجمه ترگمان]روزگاری امیران و خاوندان فئودال بودند که می خواستند ثروت productive حوزه های خود را به عنوان یک موضوع، افزایش دهند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شاهزادگان و افسران فئودالی خواستند که ثروت مولد دامنه خود را افزایش دهند، صنعتگران وارداتی را به عنوان یک موضوع مشخص می کردند

4. Occasionally a feudal lord reserved a wild patch of forest from destruction for his game hunting.
[ترجمه ترگمان]گهگاه ارباب ملوک الطوایفی را که به خاطر شکار شکار خود را از دست داده بود، حفظ می کرد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک پروردگار فئودال، یک شکار وحشی از جنگل را برای شکار بازی های خود حفظ کرد

5. These rich feudal lords were required to spend six months a year in their palaces at Yedo.
[ترجمه ترگمان]این خاوندان فئودال باید شش ماه در کاخه ای خود در Yedo بگذرانند
[ترجمه گوگل]این فرمانروایان فئودالی نیاز به صرف 6 ماه در سال در کاخ های خود را در Yedo

6. The feudal lords - who could afford real glass - usually had it set directly into stone or metal.
[ترجمه ترگمان]خاوندان فئودال که استطاعت مالی شیشه را داشتند، معمولا مستقیما وارد سنگ یا فلز می شدند
[ترجمه گوگل]اربابان فئودال - که می تواند شیشه واقعی را تامین کند - معمولا آن را به طور مستقیم به سنگ یا فلز تعیین شده است

7. He had assumed his lordship like any other feudal lord.
[ترجمه ترگمان]او جناب عالی را مثل هر ارباب ملوک الطوایفی خود تصور کرده بود
[ترجمه گوگل]او فرمانروایی خود را مانند هر فرمانده فئودالی دیگر تصدیق کرده بود

8. The feudal lord squeezed the peasants with heavy taxes.
[ترجمه ترگمان]ارباب ملوک الطوایفی، موژیکها را با مالیات سنگین فشار داد
[ترجمه گوگل]پروردگار فئودال دهقانان را با مالیات سنگین فشرده کرد

9. The fidelity owed by a vassal to his feudal lord.
[ترجمه ترگمان]وفاداری به فرمانروای فئودالی او مدیون بود
[ترجمه گوگل]وفاداری به وسیله یک وصال به صاحب فئودالی او سپرده شد

10. Diplomacy was in his blood: his ancestors had been feudal lords.
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی در خون او بود: نیاکان او خاوندان فئودال بودند
[ترجمه گوگل]دیپلماسی در خون او بود: اجدادش لرد فئودال بودند

11. Productive activity was carried out by peasants, who lived on and cultivated the land which was controlled by the feudal lords.
[ترجمه ترگمان]فعالیت Productive توسط دهقانان انجام شد، که در آن زندگی می کردند و زمین هایی را که خاوندان فئودال آن را کنترل می کردند، کشت و پرورش داد
[ترجمه گوگل]فعالیت های تولیدی توسط دهقانان انجام شد و زمین هایی را که توسط پروردگار فئودال کنترل می شد، کشت و کشت نمودند

12. People lived in small communities spread throughout the countryside, under the authority of feudal lords whose land they worked as tenants.
[ترجمه ترگمان]مردم در جوامع کوچکی زندگی می کردند که در سراسر کشور پراکنده بودند، و تحت سلطه خاوندان فئودال بودند که زمین آن ها به عنوان مستاجر کار می کرد
[ترجمه گوگل]مردم در جوامع کوچکی که در سرتاسر روستا زندگی می کردند، تحت اقتدار اربابان فئودالی که سرزمین آنها مستاجران کار می کردند، زندگی می کردند

13. The power of kings declined and the power of local feudal lords increased.
[ترجمه ترگمان]قدرت پادشاهان کاهش یافته و قدرت خاوندان فئودال افزایش یافت
[ترجمه گوگل]قدرت پادشاهان کاهش یافت و قدرت اربابان فئودال محلی افزایش یافت

14. Additionally, some of the worker's surplus was seized by the feudal lord.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، مقداری از مازاد کارگر به وسیله لرد فئودال مصادره شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از مازاد کارگر توسط لوهان فئودال دستگیر شدند


کلمات دیگر: