• start working energetically
get busy
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Let the hands get busy, not the mouth.
[ترجمه ترگمان]بگذار دست ها سرش شلوغ باشد، نه دهان
[ترجمه گوگل]اجازه دهید دست ها شلوغ شود، نه دهان
[ترجمه گوگل]اجازه دهید دست ها شلوغ شود، نه دهان
2. Get busy living or get busy dying. Stephen King
[ترجمه ترگمان]مشغول زندگی باشید و یا در حال مرگ باشید استفان کینگ
[ترجمه گوگل]زندگی شلوغ و یا مشغول مرگ استفان کینگ
[ترجمه گوگل]زندگی شلوغ و یا مشغول مرگ استفان کینگ
3. Let's get busy with the clearing up.
[ترجمه ترگمان]بیا مشغول باز کردن محوطه باز هم باشیم
[ترجمه گوگل]بیایید مشغول تمیز کردن باشیم
[ترجمه گوگل]بیایید مشغول تمیز کردن باشیم
4. Many of its 8 million members get busy signals when they try to connect.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ۸ میلیون نفر از ۸ میلیون نفر وقتی سعی می کنند ارتباط برقرار کنند، سیگنال های پرمشغله خود را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آن 8 میلیون نفر هنگام اتصال به سگ ها مشغول می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آن 8 میلیون نفر هنگام اتصال به سگ ها مشغول می شوند
5. Sometimes they get in and get busy making babies. Other times they copy their chromosomes but hold off parceling them out to their army of offspring until the time is right.
[ترجمه ترگمان]گاهی آن ها وارد می شوند و مشغول ساختن کودکان هستند گاهی آن ها کروموزوم های خود را کپی می کنند اما قبل از اینکه زمان درست باشد، آن ها را به ارتش فرزندان خود منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها وارد می شوند و مشغول ساختن بچه ها می شوند بار دیگر کروموزوم های خود را کپی می کنند اما تا زمانی که درست باشد، آنها را به ارتش فرزندان خود منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها وارد می شوند و مشغول ساختن بچه ها می شوند بار دیگر کروموزوم های خود را کپی می کنند اما تا زمانی که درست باشد، آنها را به ارتش فرزندان خود منتقل می کنند
6. 'Now, get busy and call a cop,'said Soapy. '.
[ترجمه ترگمان]Soapy گفت: حالا مشغول شو و یک پلیس صدا بزن
[ترجمه گوگل]Soapy گفت: 'اکنون، مشغول شوید و با پلیس تماس بگیرید ' '
[ترجمه گوگل]Soapy گفت: 'اکنون، مشغول شوید و با پلیس تماس بگیرید ' '
7. Get busy -- don't dally!
[ترجمه ترگمان]سرت را به کار بینداز!
[ترجمه گوگل]مشغول شدن - دالی نیست
[ترجمه گوگل]مشغول شدن - دالی نیست
8. If you want to conquer fear, don't sit at home and think about it. Go out and get busy.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید بر ترس غلبه کنید، در خانه نشین و به آن فکر نکنید برو بیرون و سرت شلوغ است
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید ترس را تسخیر کنید، در خانه نشسته نباشید و در مورد آن فکر کنید بیرون بروید و مشغول شوید
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید ترس را تسخیر کنید، در خانه نشسته نباشید و در مورد آن فکر کنید بیرون بروید و مشغول شوید
9. We've only got an hour to do the job we'd better get busy.
[ترجمه ترگمان]ما فقط یک ساعت وقت داریم که کار رو انجام بدیم
[ترجمه گوگل]ما فقط یک ساعت وقت داریم تا کار را انجام دهیم که بهتر است مشغول کار باشد
[ترجمه گوگل]ما فقط یک ساعت وقت داریم تا کار را انجام دهیم که بهتر است مشغول کار باشد
10. There's a lot of work to do, so roll up your sleeves and get busy.
[ترجمه ترگمان]کاره ای زیادی هست که باید انجام بدن، بنابراین آستین ها را بالا بزن و سرت شلوغ است
[ترجمه گوگل]کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد، پس آستین خود را بالا ببرید و مشغول شوید
[ترجمه گوگل]کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد، پس آستین خود را بالا ببرید و مشغول شوید
11. Time to stop taking it to the garage for new paint jobs, and instead get busy trading it in.
[ترجمه ترگمان]زمان متوقف کردن آن به گاراژ برای شغل های جدید رنگ و به جای آن درگیر کردن آن در آن است
[ترجمه گوگل]زمان برای متوقف کردن آن را به گاراژ برای کارهای رنگ جدید، و در عوض آن را مشغول تجارت در آن
[ترجمه گوگل]زمان برای متوقف کردن آن را به گاراژ برای کارهای رنگ جدید، و در عوض آن را مشغول تجارت در آن
12. Either you vegetate and look out the window or you get busy and try to effect change.
[ترجمه ترگمان]یا می توانید از پنجره بیرون را نگاه کنید و یا کار خود را انجام دهید و سعی کنید تغییر ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]در هر صورت شما از پنجره بیرون می روید و یا مشغول هستید و سعی می کنید تغییر ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]در هر صورت شما از پنجره بیرون می روید و یا مشغول هستید و سعی می کنید تغییر ایجاد کنید
13. If you want to conquer fear, don't sit home and think about it. Go out and get busy. Dale Carnegie
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید بر ترس غلبه کنید، در خانه بمانید و در مورد آن فکر کنید برو بیرون و مشغول شو دیل کارنیج
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید ترس را برآورده کنید، خانه نشین نشوید و در مورد آن فکر نکنید بیرون بروید و مشغول شوید دیل کارنگی
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید ترس را برآورده کنید، خانه نشین نشوید و در مورد آن فکر نکنید بیرون بروید و مشغول شوید دیل کارنگی
14. He always seems to be sick just as we get busy!
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که همیشه مریض است، درست همان طور که سرش شلوغ است!
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر می رسد بیمار است، همانطور که مشغول است!
[ترجمه گوگل]او همیشه به نظر می رسد بیمار است، همانطور که مشغول است!
پیشنهاد کاربران
مشغول کاری شدن ، کاری رو شروع کردن
سکس کردن
کلمات دیگر: