بازی (یا قمار) با ورق
card game
بازی (یا قمار) با ورق
انگلیسی به فارسی
ورق بازی
انگلیسی به انگلیسی
• game that is played with a deck of cards
جملات نمونه
1. I lost £500 in a card game last night, but that's life - easy come, easy go.
[ترجمه صدف] دیشب ۵۰۰ پوند در یک بازی ورق از دست دادم، اما این زندگی است ، باد آورده رو باد میبره
[ترجمه ترگمان]من دیشب ۵۰۰ پوند در یک بازی ورق باخته بودم، اما این زندگی آسان و آسان بود[ترجمه گوگل]شب گذشته 500 پوند در یک بازی کارت بازی را از دست دادم، اما این زندگی است - آسان می شود، آسان می شود
2. Whist is my favourite card game.
[ترجمه ترگمان]حکم بازی مورد علاقه منه
[ترجمه گوگل]Whist بازی کارت مورد علاقه من است
[ترجمه گوگل]Whist بازی کارت مورد علاقه من است
3. Jim staked his whole fortune on one card game.
[ترجمه ترگمان]جیم کل ثروتش را با یک بازی ورق زد
[ترجمه گوگل]جیم تمام توان خود را در یک بازی با کارت بازی کرد
[ترجمه گوگل]جیم تمام توان خود را در یک بازی با کارت بازی کرد
4. He suggested a card game to relieve the monotony of the journey.
[ترجمه ترگمان]او بازی کارتی را پیشنهاد کرد تا یکنواختی سفر را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]او یک بازی کارت را برای تسریع یکنواختی سفر پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]او یک بازی کارت را برای تسریع یکنواختی سفر پیشنهاد داد
5. He liked to kibitz a card game.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داشت یه بازی ورق داشته باشه
[ترجمه گوگل]او به بازی کیبیتس علاقه داشت
[ترجمه گوگل]او به بازی کیبیتس علاقه داشت
6. Harvey has devised a Spanish-English language card game.
[ترجمه ترگمان]هاروی بازی کارت زبان اسپانیایی - انگلیسی را ابداع کرده است
[ترجمه گوگل]هاروی یک بازی کامپیوتری زبان اسپانیایی-انگلیسی را طراحی کرده است
[ترجمه گوگل]هاروی یک بازی کامپیوتری زبان اسپانیایی-انگلیسی را طراحی کرده است
7. Besides, the card game reflected his present situation well.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بازی کارت موقعیت فعلی او را خوب منعکس کرده بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازی کارت منعکس کننده وضعیت فعلی آن است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازی کارت منعکس کننده وضعیت فعلی آن است
8. There was a card game next door whose progress he could hear through the partition wall.
[ترجمه ترگمان]یک بازی ورق دیگر در کنار دیوار بود که می توانست از پشت دیوار بشنود
[ترجمه گوگل]بازی بعدی کارت بازی بود که پیشرفت او از طریق دیوار پارتیشن شنید
[ترجمه گوگل]بازی بعدی کارت بازی بود که پیشرفت او از طریق دیوار پارتیشن شنید
9. She also acts vividly, and the card game and last-minute rescue are effectively tense.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به روشنی عمل می کند، و بازی ورق و نجات دقیقه آخر به طور موثر پرتنش هستند
[ترجمه گوگل]او همچنین به صورت زنده عمل می کند و بازی کارت و نجات لحظه به لحظه به طور موثر و زمانبر است
[ترجمه گوگل]او همچنین به صورت زنده عمل می کند و بازی کارت و نجات لحظه به لحظه به طور موثر و زمانبر است
10. The game is similar in spirit to the card game known as I Doubt It.
[ترجمه ترگمان]بازی با بازی کارتی که من شک دارم شبیه بازی ورق است
[ترجمه گوگل]این بازی با روحیه ای مشابه بازی کارت شناخته شده به عنوان 'من شک آن را' است
[ترجمه گوگل]این بازی با روحیه ای مشابه بازی کارت شناخته شده به عنوان 'من شک آن را' است
11. For the squeamish, there was the lobbyists' card game.
[ترجمه ترگمان]برای the، بازی lobbyists در کار بود
[ترجمه گوگل]برای بازیابی، کارت بازی لابی گران وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای بازیابی، کارت بازی لابی گران وجود داشت
12. The card game on the street corner.
[ترجمه ترگمان]بازی ورق در گوشه خیابان
[ترجمه گوگل]بازی کارت در گوشه خیابان
[ترجمه گوگل]بازی کارت در گوشه خیابان
13. In a card game, it is your cards.
[ترجمه ترگمان]در یک بازی ورق، کارت شما است
[ترجمه گوگل]در یک بازی کارت، کارت های شماست
[ترجمه گوگل]در یک بازی کارت، کارت های شماست
14. D . They are inventing a new card game.
[ترجمه ترگمان] د - - د دارن یه بازی ورق جدید اختراع میکنن
[ترجمه گوگل]د آنها یک بازی کارت جدید را اختراع می کنند
[ترجمه گوگل]د آنها یک بازی کارت جدید را اختراع می کنند
پیشنهاد کاربران
بازی با ورق
کلمات دیگر: