قلبی، دلی، وابسته به قلب، وابسته به بخشی از معده که به لوله ی مری ختم می شود، داروی قلب، (پزشکی) ایست قلبی، از کارافتادن کامل قلب
cardiac arrest
قلبی، دلی، وابسته به قلب، وابسته به بخشی از معده که به لوله ی مری ختم می شود، داروی قلب، (پزشکی) ایست قلبی، از کارافتادن کامل قلب
انگلیسی به فارسی
توقف قلب
(پزشکی) ایست قلبی، از کارافتادن کامل قلب
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the failure of the heart to pump blood; heart attack.
• sudden cessation of all heart activity, cardiopulmonary arrest
a cardiac arrest is a heart attack; a medical term.
a cardiac arrest is a heart attack; a medical term.
مترادف و متضاد
heart attack
Synonyms: asystole, cardiac infarction, cardiopulmonary arrest, congestive heart failure, coronary infarction, coronary thrombosis, heart arrest, heart attack, heart failure, heart stoppage, myocardial infarction, tachycardia
جملات نمونه
1. He died of cardiac arrest after snorting cocaine.
[ترجمه ترگمان]او پس از استنشاق کوکائین در اثر ایست قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن کوکائین از دستشویی جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن کوکائین از دستشویی جان خود را از دست داد
2. The patient suffered a cardiac arrest and died, despite an attempt at resuscitation.
[ترجمه ترگمان]بیمار با وجود تلاش برای احیای قلبی، دچار ایست قلبی شد و مرد
[ترجمه گوگل]بیمار دچار یک اختلال قلب و عصبی شد و علیرغم تلاش برای احیای آن مرد
[ترجمه گوگل]بیمار دچار یک اختلال قلب و عصبی شد و علیرغم تلاش برای احیای آن مرد
3. He died after suffering a cardiac arrest .
[ترجمه ترگمان]او پس از ایست قلبی درگذشت
[ترجمه گوگل]او پس از رنج قاعدگی قلبی فوت کرد
[ترجمه گوگل]او پس از رنج قاعدگی قلبی فوت کرد
4. He went into cardiac arrest again in the ambulance and once more at the hospital.
[ترجمه ترگمان]او دوباره به ایست قلبی رفت و یک بار دیگر در بیمارستان بستری شد
[ترجمه گوگل]او دوباره در آمبولانس و دوباره در بیمارستان به بازداشت قلب رفت
[ترجمه گوگل]او دوباره در آمبولانس و دوباره در بیمارستان به بازداشت قلب رفت
5. She then suffered a cardiac arrest 32 hours after admission.
[ترجمه ترگمان]او سپس ۳۲ ساعت پس از اعتراف دچار ایست قلبی شد
[ترجمه گوگل]پس از آن 32 ساعت پس از پذیرفتن او دستگیر شد
[ترجمه گوگل]پس از آن 32 ساعت پس از پذیرفتن او دستگیر شد
6. He went into cardiac arrest and was brought back to life immediately after the initial shock.
[ترجمه ترگمان]او به ایست قلبی رفت و بلافاصله پس از شوک اولیه به زندگی بازگردانده شد
[ترجمه گوگل]او به بازداشت قلب رفت و بلافاصله بعد از شوک اولیه دوباره زنده شد
[ترجمه گوگل]او به بازداشت قلب رفت و بلافاصله بعد از شوک اولیه دوباره زنده شد
7. He was in full cardiac arrest and could not be resuscitated.
[ترجمه ترگمان]او دچار حمله قلبی شده بود و نمی توانست او را احیا کند
[ترجمه گوگل]او در بازداشت قلب کامل بود و نمی توانست دوباره احیا شود
[ترجمه گوگل]او در بازداشت قلب کامل بود و نمی توانست دوباره احیا شود
8. Patients who suffer a cardiac arrest are treated by skilled practitioners.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که از ایست قلبی رنج می برند توسط افراد حرفه ای ماهر درمان می شوند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به اختلال قلبی تحت درمان با تمرینات ماهر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به اختلال قلبی تحت درمان با تمرینات ماهر قرار می گیرند
9. Surgical resection proved impossible after he had a cardiac arrest on the operating table.
[ترجمه ترگمان]قطع کردن جراحی، بعد از اینکه یه حمله قلبی روی میز عمل انجام داد، غیر ممکنه
[ترجمه گوگل]پس از قطع دست قلبی در جدول عملیاتی، عمل جراحی انجام نشد
[ترجمه گوگل]پس از قطع دست قلبی در جدول عملیاتی، عمل جراحی انجام نشد
10. The sad truth about a true cardiac arrest is that drugs cannot help because there is no cardiac rhythm for them to stimulate.
[ترجمه ترگمان]حقیقت غم انگیز در مورد یک ایست قلبی واقعی این است که داروها نمی توانند کمک کنند چون هیچ ریتم قلبی برای تحریک آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]حقیقت غم انگیز در مورد یک قاعدگی قلبی واقعی این است که داروها نمیتوانند کمک کنند زیرا ریتم قلب برای تحریک آنها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]حقیقت غم انگیز در مورد یک قاعدگی قلبی واقعی این است که داروها نمیتوانند کمک کنند زیرا ریتم قلب برای تحریک آنها وجود ندارد
11. Epinephrine is used in medical situations including cardiac arrest, asthma, and acute allergic reaction.
[ترجمه ترگمان]اپی نفرین در شرایط پزشکی از جمله ایست قلبی، آسم و واکنش آلرژیک شدید استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اپینفرین در شرایط پزشکی از جمله توقف قلب، آسم و واکنش آلرژیک حاد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اپینفرین در شرایط پزشکی از جمله توقف قلب، آسم و واکنش آلرژیک حاد استفاده می شود
12. Conclusion Intervention in periphrase of cardiac arrest would reduce incidence of cardiac arrest at most.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مداخله در periphrase ایست قلبی، شیوع ایست قلبی را در اکثر موارد کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مداخله در بازپرداخت قلبی باعث می شود که میزان بروز قلبی بیشتر شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مداخله در بازپرداخت قلبی باعث می شود که میزان بروز قلبی بیشتر شود
13. Conclusions - Not recognizing a cardiac arrest during emergency calls decreases survival.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - عدم تشخیص یک ایست قلبی در حین تماس های اورژانسی، زنده ماندن را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص یک اختلال قلبی در هنگام تماس اضطراری، زنده ماندن را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص یک اختلال قلبی در هنگام تماس اضطراری، زنده ماندن را کاهش می دهد
14. The patient died after suffering a cardiac arrest, ie when his heart stopped functioning properly.
[ترجمه ترگمان]بیمار پس از یک ایست قلبی درگذشت، یعنی زمانی که قلب او به درستی کار خود را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]بیمار پس از رنج داشتن دستگیری قلبی، یعنی زمانی که قلب او به طور صحیح عمل می کرد، فوت کرد
[ترجمه گوگل]بیمار پس از رنج داشتن دستگیری قلبی، یعنی زمانی که قلب او به طور صحیح عمل می کرد، فوت کرد
15. Lightning strikes can cause cardiac arrest but he suffered only minor burns and was taken to James Paget Hospital, where he is expected to make a full recovery.
[ترجمه ترگمان]صاعقه باعث ایست قلبی می شود اما او تنها سوختگی های سطحی داشت و به بیمارستان جیمز Paget برده شد و انتظار می رود که در آنجا بهبودی کامل حاصل شود
[ترجمه گوگل]اعتصابات رعد و برق می تواند باعث توقف قلبی شود، اما او فقط سوختگی های جزئی را متحمل می شود و به بیمارستان جیمز پایتس منتقل می شود، جایی که انتظار می رود که او بهبود یابد
[ترجمه گوگل]اعتصابات رعد و برق می تواند باعث توقف قلبی شود، اما او فقط سوختگی های جزئی را متحمل می شود و به بیمارستان جیمز پایتس منتقل می شود، جایی که انتظار می رود که او بهبود یابد
پیشنهاد کاربران
ایست قلبی/از کار افتادن قلب
cardiac arrest ( پزشکی )
واژه مصوب: ایست قلبی
تعریف: قطع عمل تلمبهزنی قلب
واژه مصوب: ایست قلبی
تعریف: قطع عمل تلمبهزنی قلب
کلمات دیگر: