کلمه جو
صفحه اصلی

basaltic

انگلیسی به فارسی

بازالت


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to basalt, like basalt (volcanic rock)

جملات نمونه

1. In fluid magmas, such as those of basaltic composition, these gas bubbles can expand freely.
[ترجمه ترگمان]در magmas سیال، از جمله ترکیب of، این حباب های گاز می توانند آزادانه توسعه یابند
[ترجمه گوگل]در ماگمای سیال مانند ترکیبات بازالتیک، این حباب های گاز می توانند آزادانه گسترش پیدا کنند

2. Petrological observations show excess feldspar in many basaltic lavas which is most easily explained by crystal settling.
[ترجمه ترگمان]مشاهدات Petrological شامل فلدسپار در بسیاری از lavas است که به راحتی با تصفیه کریستال توضیح داده می شود
[ترجمه گوگل]مشاهدات پترولوژیکی فلدسپار بیش از حد در بسیاری از گدازه های بازالت را نشان می دهد که به راحتی توسط حل شدن کریستال توضیح داده می شود

3. The island is of volcanic origin, made of basaltic tuff and lava dating from the Miocene epoch.
[ترجمه ترگمان]جزیره منشا آتشفشانی دارد که از basaltic tuff و گدازه ساخته شده از دوره Miocene ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این جزیره دارای منشاء آتشفشانی است که از توف بازالت و گدازه ای که از دوران میوزن ساخته شده است ساخته شده است

4. In the Liaodong and Shandong Peninsulas, there are basaltic plateaus.
[ترجمه ترگمان]در \"Liaodong and\" و \"شاندونگ\" وجود دارد
[ترجمه گوگل]در Liaodong و شبه جزیره شاندونگ، فلات های بازالت وجود دارد

5. Hydrogen partition coefficients between nominally anhydrous minerals and basaltic melts.
[ترجمه ترگمان]ضریب تقسیم هیدروژن بین مواد معدنی anhydrous anhydrous و basaltic ذوب می شود
[ترجمه گوگل]ضریب پراکندگی هیدروژن بین مواد معدنی بدون آب و ذرات بازالت

6. They include mainly high-alumina basalt, basaltic andesite, a few of andesite and dacite as well, belonging to calc alkaline series but somewhat tholeiitic series in the early stage.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل بازالت عمدتا با آلومینا (basaltic andesite)، basaltic andesite، تعداد کمی andesite و dacite نیز هستند
[ترجمه گوگل]آنها شامل عمدتا آلومینا بازالت، آندزیت بازالتی، چند اندزیت و داسیت نیز هستند که متعلق به مجموعه قلیایی کالک می باشند، اما در مرحله اول سلول های اندکی از سلول های تلهییتی تشکیل شده است

7. Basaltic in the mountains built the temple, Lingyun Ge, the founder Dian, Antique - Shouting, such as construction.
[ترجمه ترگمان]basaltic در کوه ها معبد، Lingyun Ge، بنیانگذار Dian، Shouting Antique، مانند ساخت وساز را ساختند
[ترجمه گوگل]بازالت در کوه ها، معبد، لینگ یون، بنیانگذار دیان، Antic - Shouting، مانند ساخت و ساز ساخته شده است

8. The alkalic basaltic magma of this stage may be derived from asthenosphere.
[ترجمه ترگمان]The basaltic alkalic از این مرحله ممکن است از asthenosphere مشتق شود
[ترجمه گوگل]ماگما بازالتی قلیایی در این مرحله ممکن است از آستنوسفر حاصل شود

9. The volcanic successions comprise thick piles of basaltic lavas and subordinate intermediate and silicic lavas and pyroclastics.
[ترجمه ترگمان]successions آتشفشانی دربرگیرنده مقادیر انبوهی از basaltic lavas و میانی فرعی و silicic lavas و pyroclastics هستند
[ترجمه گوگل]جانشینی های آتشفشانی شامل ستون های ضخیم گدازه های بازالتی و گدازه های متوسط ​​و سیلیکونی زیرین و پری کلاسیک ها هستند

10. Basaltic lava first erupted from the center and built up the volcano.
[ترجمه ترگمان]گدازه basaltic ابتدا از مرکز فوران کرد و آتشفشان را بنا کرد
[ترجمه گوگل]گدازه ی بازالت از ابتدا فوران کرد و آتشفشان را ساخت

11. The Qi'eshan Group volcanic rocks consist of basalt, basaltic andesite, dacite and rhyolite.
[ترجمه ترگمان]این گروه شامل سنگ های آتشفشانی است که شامل بازالت، basaltic andesite، dacite و rhyolite می باشد
[ترجمه گوگل]سنگ های آتشفشانی گروه Qi'eshan شامل بازالت، آندزیت بازالت، داسیت و ریولیت می باشند

12. This image shows ropy pahoehoe, a type of basaltic lava that forms when solidifying lava meets an obstruction.
[ترجمه ترگمان]این تصویر ropy pahoehoe را نشان می دهد، نوعی از گدازه basaltic که در هنگام محکم کردن گدازه شکل می گیرد و مانع از آن می شود
[ترجمه گوگل]این تصویر نشان می دهد که هوی هویج، یک نوع گدازه بازالتی است که وقتی که سخت شدن گدازه ای با انسداد مواجه می شود، شکل می گیرد

13. In this image streaks of dark basaltic sand have been carried frombelow the ice layer to form fan-shaped deposits on top of the seasonalice.
[ترجمه ترگمان]در این تصویر، باریکه ماسه های نرم basaltic به لایه های یخ برده شده اند تا رسوبات شکل شکل را در بالای seasonalice شکل دهند
[ترجمه گوگل]در این تصویر، رگه هایی از شن و ماسه بازالت که از پایین لایه یخ ساخته شده اند، به صورت رسوب فوم شکل در بالای فصلی قرار می گیرند

14. So, the density of primary basaltic magmas is a important criteria to distinguish geodynamics settings in which magmas formed.
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگالی جریان اولیه magmas یک معیار مهم برای تشخیص تنظیمات geodynamics است که در آن magmas شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین، تراکم ماگما های بازالتیک اولیه یک معیار مهم برای تشخیص تنظیمات ژئودینامیک است که در آن ماگما تشکیل شده است

15. The metallogenic material was from deep alkalic basaltic magma, and the pulsatory invasion was the necessary metallogenic condition of the ore deposit.
[ترجمه ترگمان]مواد metallogenic از magma عمیق alkalic basaltic بودند و تهاجم pulsatory شرط metallogenic ضروری کانسار سنگ معدن بود
[ترجمه گوگل]مواد متالوژنیک از ماگما بازالتیک قلیایی عمیق بود و حمله تهاجمی لازمه متالوژنیک سنگ معدن بود


کلمات دیگر: