(قدیمی)، نگران بودن یا کردن، تحمیل کردن، بار کردن، غمگین ساختن یاشدن، نگران شدن، بار مسئولیت، رنج و زحمت
cark
(قدیمی)، نگران بودن یا کردن، تحمیل کردن، بار کردن، غمگین ساختن یاشدن، نگران شدن، بار مسئولیت، رنج و زحمت
انگلیسی به فارسی
تحمیل کردن، بار کردن، غمگین ساختن یاشدن، نگران شدن، بار مسئولیت، رنج و زحمت
انگلیسی به انگلیسی
• worry; distress, trouble
worry; be concerned; make uneasy
worry; be concerned; make uneasy
کلمات دیگر: