کلمه جو
صفحه اصلی

have had enough

انگلیسی به انگلیسی

• exasperated, out of patience, sick and tired, fed up

پیشنهاد کاربران

خسته شدن از کسی یا چیزی

در شرایط خسته بودن

به اندازه کافی وضعیت نامطلوبی رو تحمل کردن
I've had enough of studying history
من به اندازه کافی تاریخ خوانده ام

از شرایط خسته بودن

خسته یا کسل شدن از چیزی یا کسی

Used when sb/sth is annoying you and you no longer want to do , have, or see it or them


کلمات دیگر: