کلمه جو
صفحه اصلی

decorously


بطورشایسته وپاکیزه

انگلیسی به انگلیسی

• tastefully, properly, correctly

جملات نمونه

1. A servant was hovering decorously behind them.
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار با وقار و متانت پشت سر آن ها در هوا شناور بود
[ترجمه گوگل]یک خدمتکار، به طرز وحشیانه ای پشت سر گذاشت

2. Besotted hankies can either be draped decorously on tree branches or buried.
[ترجمه ترگمان]besotted hankies می توانند به طور کامل بر روی شاخه های درخت بسته و یا به خاک سپرده شوند
[ترجمه گوگل]هانکی های سفارشی می توانند به صورت تزئینی در شاخه های درختی یا به خاک سپرده شوند

3. He sipped his drink decorously.
[ترجمه ترگمان]جرعه ای نوشید و جرعه ای نوشید
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی خود را به طرز محسوسی غرق کرد

4. Thus my courtship of Sophie began-slowly, decorously, building by the smallest of increments.
[ترجمه ترگمان]پس خواستگاری من از سوفی به آرامی، با وقار، و با کم ترین افزایش ها آغاز شد
[ترجمه گوگل]بنابراین آرامش من از سوفی شروع شد - به آرامی، به طرز وحشیانه ای، با کوچکترین افزایش، ایجاد می شود

5. They sipped their drinks decorously.
[ترجمه ترگمان]آن ها نوشیدنی خود را به آرامی نوشیدند
[ترجمه گوگل]آنها نوشیدنی های خود را به طرز شگفت انگیزی فرو بردند

6. It is decorously relegated to a footnote, but will be read with glee by his detractors.
[ترجمه ترگمان]It به یک پاورقی ختم می شود، اما detractors او را با شادی خوانده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشتناکی به یک پاور پوینت تقسیم شده است، اما توسط محرک های او به خوبی خوانده می شود

7. He pretended to be pleased and applauded decorously.
[ترجمه ترگمان]او وانمود می کرد که خوشحال است و با وقار تمام کف می زد
[ترجمه گوگل]او وانمود کرد که با دلپذیری و دلگرمی پذیرفته شود

8. In reply to her mother's command and entreaty that she would behave more decorously, little Pearl paused to gather the prickly burrs from a tall burdock which grew beside the tomb.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ به دستور مادرش، مروارید کوچولو مکث کرد تا خارها را از میان بوته های خار بلندی که کنار گور روییده بود جمع کند
[ترجمه گوگل]در پاسخ به فرمان مادرش و خواستار رفتارهایش بیشتر، مروارید کمی متوقف شد تا گردنهای خلطی را از یک باباش بلند که در کنار آرامگاه بزرگ شده بود متوقف کرد


کلمات دیگر: