بخو، پابند، زنجیر، (مجازا) قید، مانع، مقید کردن، درزیر غل وزنجیر آوردن
fettered
بخو، پابند، زنجیر، (مجازا) قید، مانع، مقید کردن، درزیر غل وزنجیر آوردن
انگلیسی به فارسی
تکه تکه شده، مقید کردن، در زیر غل و زنجیر اوردن
انگلیسی به انگلیسی
• chained, bound, tied, manacled; hindered
جملات نمونه
1. fettered cows
گاوهای غل و زنجیرشده
2. too many regulations have fettered traders
مقررات بیش از حد دست و پای تجار را بسته است.
3. He felt fettered by a nine-to-five office existence.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که اسیر یک اداره نه به پنج شده است
[ترجمه گوگل]او احساس خستگی نکرده با وجود داشتن نه تا پنج دفتر
[ترجمه گوگل]او احساس خستگی نکرده با وجود داشتن نه تا پنج دفتر
4. I hate being fettered by petty rules and regulations.
[ترجمه ترگمان]از اینکه به قوانین و مقررات محدود شده باشم متنفرم
[ترجمه گوگل]من متنفرم که قوانین و مقررات دینی کمکتان کند
[ترجمه گوگل]من متنفرم که قوانین و مقررات دینی کمکتان کند
5. The black mud fettered her movements.
[ترجمه ترگمان]گل ولای سیاه در حرکاتش دیده می شد
[ترجمه گوگل]گل سیاه سیاه جنبش های خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]گل سیاه سیاه جنبش های خود را از دست داد
6. A man lay fettered on the floor of the prison cell.
[ترجمه ترگمان]مردی روی کف سلول زندان دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]یک مرد روی کف زندان گذاشته شد
[ترجمه گوگل]یک مرد روی کف زندان گذاشته شد
7. Imaginations fettered by today's highly successful orthodoxy will break free.
[ترجمه ترگمان]imaginations اسیر شده توسط orthodoxy بسیار موفق امروزی، آزاد خواهد شد
[ترجمه گوگل]تصوراتی که توسط ارتدکس بسیار موفق به دست می آید، آزاد خواهد شد
[ترجمه گوگل]تصوراتی که توسط ارتدکس بسیار موفق به دست می آید، آزاد خواهد شد
8. He felt, it might be, as some giraffe fettered in a too-low cage.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که شاید مثل یک زرافه گیر کرده باشد
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد ممکن است بعضی از زرافه ها در قفس بسیار کم قرار داشته باشند
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد ممکن است بعضی از زرافه ها در قفس بسیار کم قرار داشته باشند
9. You and your engineer will be fettered, and will pass the night here, in the penthouse.
[ترجمه ترگمان]شما و engineer به اینجا will و شب را در پنت penthouse خواهید گذراند
[ترجمه گوگل]شما و مهندس خود را از بین می برید و شب را در پنت هاوس خواهید گذراند
[ترجمه گوگل]شما و مهندس خود را از بین می برید و شب را در پنت هاوس خواهید گذراند
10. The industry is fettered by debt.
[ترجمه ترگمان]این صنعت به وسیله بدهکاری اداره می شود
[ترجمه گوگل]این صنعت از طریق بدهی ها فروخته می شود
[ترجمه گوگل]این صنعت از طریق بدهی ها فروخته می شود
11. Man has chained and fettered the spirit, but he has been utterly helpless before love.
[ترجمه ترگمان]انسان به زنجیر زنجیر کشیده و روح را فریب داده، اما در مقابل عشق به کلی ناتوان است
[ترجمه گوگل]انسان روح را زنجیر کرده و زده است، اما قبل از عشق، او کاملا بی نظیر بوده است
[ترجمه گوگل]انسان روح را زنجیر کرده و زده است، اما قبل از عشق، او کاملا بی نظیر بوده است
12. The prisoner is fettered with a ball and chain attached to one ankle.
[ترجمه ترگمان]اسیر با یک توپ و زنجیر بسته شده به قوزک پا بسته می شود
[ترجمه گوگل]زندانی با توپ و زنجیر به یک مچ پا متصل است
[ترجمه گوگل]زندانی با توپ و زنجیر به یک مچ پا متصل است
13. Such misgivings are precisely the result of being fettered by circumstance and habit.
[ترجمه ترگمان]این شک درست نتیجه آن است که بر حسب اتفاق و عادت اسیر شده باشند
[ترجمه گوگل]چنین وحشتی ها به دلیلی است که به دلیل شرایط و عادت به دست می آید
[ترجمه گوگل]چنین وحشتی ها به دلیلی است که به دلیل شرایط و عادت به دست می آید
14. Do you feel fettered by your dog? asked Lydia.
[ترجمه ترگمان]دلت به سگت نفوذ کرده؟ لیدیا پرسید:
[ترجمه گوگل]آیا شما سگ خود را از دست داده اید؟ لیدیا پرسید:
[ترجمه گوگل]آیا شما سگ خود را از دست داده اید؟ لیدیا پرسید:
کلمات دیگر: