(verb transitive) رمز گشایی کردن، کشف رمز کردن، سر درآوردن
decrypted
(verb transitive) رمز گشایی کردن، کشف رمز کردن، سر درآوردن
انگلیسی به فارسی
رمزگشایی شده است
انگلیسی به انگلیسی
• decoded, deciphered
پیشنهاد کاربران
decrypted ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رمزگشایی شده
تعریف: ویژگی اطلاعات یا داده های رمزگذاری شده ای که به اطلاعات یا داده های آشکار تبدیل شده باشد
واژه مصوب: رمزگشایی شده
تعریف: ویژگی اطلاعات یا داده های رمزگذاری شده ای که به اطلاعات یا داده های آشکار تبدیل شده باشد
کلمات دیگر: