(خوراک پزی ایتالیایی) فتو چینی (ماکارونی نازک - fetucini و fettucine هم می نویسند)
fettuccine
(خوراک پزی ایتالیایی) فتو چینی (ماکارونی نازک - fetucini و fettucine هم می نویسند)
انگلیسی به فارسی
(آشپزی ایتالیایی) فتو چینی (ماکارونی نازک - fetucini و fettucine هم مینویسند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a pl. verb) long, narrow Italian noodles, usu. served with cheese, a sauce, or butter.
• type of pasta in the form of narrow strips
جملات نمونه
1. Marriage is not merely sharing one's fettuccine, but sharing the burden of finding the fettuccing restaurant in the first place.
[ترجمه ترگمان]ازدواج تنها یک fettuccine را به اشتراک نمی گذارد، بلکه بار پیدا کردن رستوران fettuccing را در وهله اول به اشتراک می گذارد
[ترجمه گوگل]ازدواج فقط به اشتراک گذاری یک فیتوچین نیست، بلکه به اشتراک گذاری بار یافتن رستوران فتوشینی در وهله اول است
[ترجمه گوگل]ازدواج فقط به اشتراک گذاری یک فیتوچین نیست، بلکه به اشتراک گذاری بار یافتن رستوران فتوشینی در وهله اول است
2. When the pasta is ready, toss the fettuccine with the sauce, squeeze in the lemon juice if you like, and put fish on it.
[ترجمه ترگمان]وقتی پاستا آماده باشد، فتوچینی ها را با سس بپوشانید و اگر دوست دارید آن را در آب لیمو فشار دهید و ماهی را روی آن بگذارید
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماکارونی آماده است، فتوکسیین را با سس پرتاب کنید، اگر دوست دارید، در آب لیمو فشار دهید و روی آن ماهی بزنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماکارونی آماده است، فتوکسیین را با سس پرتاب کنید، اگر دوست دارید، در آب لیمو فشار دهید و روی آن ماهی بزنید
3. Cook fettuccine in salted boiling water, add to the sauce(Step with cream, toss well. Season with salt and pepper and sprinkle with chopped chives or Italian parsley.
[ترجمه ترگمان]فتوچینی آلفردو در آب جوش نمک را بپزید و به سس اضافه کنید فصل با نمک و فلفل و فلفل خرد شده یا جعفری ایتالیایی
[ترجمه گوگل]کوکت فتوکسیین را در آب جوش آب شور اضافه کنید و به سس اضافه کنید (گام به همراه کرم، شیر بزنید و با نمک و فلفل را بپزید و با چیپس خرد شده یا جعفری ایتالیایی پاشید
[ترجمه گوگل]کوکت فتوکسیین را در آب جوش آب شور اضافه کنید و به سس اضافه کنید (گام به همراه کرم، شیر بزنید و با نمک و فلفل را بپزید و با چیپس خرد شده یا جعفری ایتالیایی پاشید
4. His cilantro-laced sauteed shrimp, piquant goat-cheese salad and tender smoked salmon fettuccine are heavenly enough.
[ترجمه ترگمان]shrimp که در cilantro laced شده بود، سالاد و سالاد ماهی قزل آلا شده و فتوچینی ماهی سالمون دودی به اندازه کافی بهشتی هستند
[ترجمه گوگل]میگو ساندویچ سیب زمینی سرخ شده، سالاد پیتزای بز و پنیر و طعم خوش طعم خوش طعم شیرین به اندازه کافی آسمانی هستند
[ترجمه گوگل]میگو ساندویچ سیب زمینی سرخ شده، سالاد پیتزای بز و پنیر و طعم خوش طعم خوش طعم شیرین به اندازه کافی آسمانی هستند
5. Entrees and daily specials run from $ 50 for a vegetarian fettuccine to $ 1for the grilled filet mignon.
[ترجمه ترگمان]پرداخت های خاص روزانه و روزانه از ۵۰ دلار برای یک فتوچینی گیاه خوار به ۱ دلار برای the ران بریان انجام می شوند
[ترجمه گوگل]Entrees و ویژه روزانه از 50 دلار برای یک فیتوکسی گیاهی به 1 دلار برای فلفل قرمز مینون استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Entrees و ویژه روزانه از 50 دلار برای یک فیتوکسی گیاهی به 1 دلار برای فلفل قرمز مینون استفاده می شود
6. Remove from heat and add parsley and pour over fettuccine.
[ترجمه ترگمان]از گرما حذف کرده و جعفری و fettuccine را بر روی فتوچینی ها بریزید
[ترجمه گوگل]از گرما خارج شوید و جعفری را اضافه کنید و بیش از فتوکسیین بریزید
[ترجمه گوگل]از گرما خارج شوید و جعفری را اضافه کنید و بیش از فتوکسیین بریزید
7. Tender cuts of beef with sliced mushrooms in a robust Burgundy wine sauce made with onion, garlic and spices served over fettuccine noodles with broccoli florets and accented with crisp red peppers.
[ترجمه ترگمان]برش های ترد گوشت گوساله با سس رقیق شراب Burgundy مخلوط شده با پیاز، سیر و ادویه بر روی نودل های فتوچینی با کلم بروکلی و فلفل قرمز با فلفل قرمز تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]ترشی گوشت گاو با قارچ قارچ خوراکی در یک سس قوی سس شرابدار ساخته شده با پیاز، سیر و ادویه بر روی رشته فرنگی فلفل دلمه ای با گل کلم بروکلی و با فلفل قرمز ترد
[ترجمه گوگل]ترشی گوشت گاو با قارچ قارچ خوراکی در یک سس قوی سس شرابدار ساخته شده با پیاز، سیر و ادویه بر روی رشته فرنگی فلفل دلمه ای با گل کلم بروکلی و با فلفل قرمز ترد
8. It consisted of the above mentioned pizza but also included lasagna, spaghetti, fettuccine alfredo, and roasted chicken as entrees.
[ترجمه ترگمان]این رستوران شامل پیتزا فوق ذکر شده بود اما شامل lasagna، اسپاگتی، فتوچینی آلفردو و مرغ بریان نیز می شد
[ترجمه گوگل]این شامل پیتزا است که در بالا ذکر شد، بلکه شامل لازانیا، اسپاگتی، فتوکین آلفوردو و مرغ بو داده به عنوان غذای اصلی بود
[ترجمه گوگل]این شامل پیتزا است که در بالا ذکر شد، بلکه شامل لازانیا، اسپاگتی، فتوکین آلفوردو و مرغ بو داده به عنوان غذای اصلی بود
9. Well, I personally like the chicken penne with cream mushroom sauce, but the prawn fettuccine is also very nice.
[ترجمه ترگمان]خوب، من شخصا سس مرغ و سس قارچ را دوست دارم، اما میگو و میگو هم خیلی قشنگ است
[ترجمه گوگل]خوب، من شخصا پورن مرغ را با سس کرم قارچ دوست دارم، اما فتوکسی سیر نیز بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]خوب، من شخصا پورن مرغ را با سس کرم قارچ دوست دارم، اما فتوکسی سیر نیز بسیار خوب است
10. A perfect companion for a big pot of pasta, this nylon spaghetti server can tame those wild spaghetti, linguine, or fettuccine noodles that so easily elude a common spoon or fork.
[ترجمه ترگمان]یک همراه کامل برای یک قابلمه بزرگ پاستا، این سرور اسپاگتی نایلونی می تواند آن اسپاگتی را اهلی کند، linguine یا فتوچینی ها را که به راحتی از قاشق یا چنگال معمولی خلاص می شوند را اهلی کند
[ترجمه گوگل]همدم کامل برای یک ظرف بزرگ از ماکارونی، این سرور اسپاگتی نایلون می تواند اسپاگتی های وحشی، زبان زنجبیل و یا رشته فرنگی فیتوکسی که به راحتی از یک قاشق یا چنگال مشترک استفاده می کنند، خسته می شود
[ترجمه گوگل]همدم کامل برای یک ظرف بزرگ از ماکارونی، این سرور اسپاگتی نایلون می تواند اسپاگتی های وحشی، زبان زنجبیل و یا رشته فرنگی فیتوکسی که به راحتی از یک قاشق یا چنگال مشترک استفاده می کنند، خسته می شود
پیشنهاد کاربران
fettuccine ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: نواری 1
تعریف: نوعی خمیراک به شکل نوارهای تخت و باریک
واژه مصوب: نواری 1
تعریف: نوعی خمیراک به شکل نوارهای تخت و باریک
کلمات دیگر: