(خودمانی) اخراج شدن، (از خدمت) منفصل شدن
get the sack
(خودمانی) اخراج شدن، (از خدمت) منفصل شدن
انگلیسی به انگلیسی
• be fired from a job, be discharged
جملات نمونه
1. He got the sack for petty thieving.
[ترجمه ترگمان]اون کیسه رو به خاطر دزدی کوچیک گرفت
[ترجمه گوگل]او جعبه را برای دزدی کوچک گرفت
[ترجمه گوگل]او جعبه را برای دزدی کوچک گرفت
2. The poor old sod got the sack yesterday.
[ترجمه ترگمان]آن پیرمرد بیچاره، همین دیروز کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]دیوار قدیمی فقیر روز گذشته بسته را گرفت
[ترجمه گوگل]دیوار قدیمی فقیر روز گذشته بسته را گرفت
3. I'll get the sack if I arrive at the office late!
[ترجمه محمدرضا] اگر به اداره دیر برسم ، اخراج خواهم شد
[ترجمه ترگمان]اگر دیر برسم، کیسه را می گیرم![ترجمه گوگل]اگر در اواخر اداره می کنم، کیسه را می گیرم
4. He got the sack for stealing.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر دزدی کیسه رو گرفته
[ترجمه گوگل]او برای جاسوسی کیف گرفت
[ترجمه گوگل]او برای جاسوسی کیف گرفت
5. She got the sack after 20 years of service.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۲۰ سال خدمت، کیسه رو گرفت
[ترجمه گوگل]پس از 20 سال خدمات، کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]پس از 20 سال خدمات، کیسه را گرفت
6. Two workers got the sack for fighting in the warehouse.
[ترجمه ترگمان]دوتا کارگر کیسه رو برای جنگیدن تو انبار گرفتن
[ترجمه گوگل]دو کارگر جعبه را برای مبارزه در انبار گرفتند
[ترجمه گوگل]دو کارگر جعبه را برای مبارزه در انبار گرفتند
7. He was the television critic who shortly afterwards unfortunately wrote up a programme which had been cancelled, and got the sack.
[ترجمه ترگمان]او منتقد تلویزیون بود که مدت کوتاهی بعد از آن برنامه ای را نوشت که لغو شده بود و کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]او منتقد تلویزیونی بود که مدت کوتاهی پس از آن، متاسفانه برنامه ای را که لغو شده بود، نوشت و جعبه را گرفت
[ترجمه گوگل]او منتقد تلویزیونی بود که مدت کوتاهی پس از آن، متاسفانه برنامه ای را که لغو شده بود، نوشت و جعبه را گرفت
8. He'd never thought how she got the sacks out of her car.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به این فکر نکرده بود که چطور کیسه را از ماشین بیرون اورده است
[ترجمه گوگل]او هرگز تصور نمی کرد که کیسه هایش را از ماشینش بگیرد
[ترجمه گوگل]او هرگز تصور نمی کرد که کیسه هایش را از ماشینش بگیرد
9. It was rather pathetic sometimes because he was upset at somebody going down on a discipline charge and getting the sack.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها احساس رقت انگیزی می کرد، چون از اینکه کسی با یک انضباط به سر می برد و کیسه را می گرفت ناراحت بود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خجالت آور بود زیرا او ناراحت بود که کسی به اتهام نظم و ترتیب دادن کیف پول دست می زند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خجالت آور بود زیرا او ناراحت بود که کسی به اتهام نظم و ترتیب دادن کیف پول دست می زند
10. Basil got the sack and next we heard Basil was trying to capture Rommel with Lord Lovatt's son.
[ترجمه ترگمان]باسیل، کیسه را برداشت و بعد شنیدیم که باسیل داشت سعی می کرد رو مل را با پسر لرد Lovatt دستگیر کند
[ترجمه گوگل]ریحان کیسه را گرفت و بعد می شنید که ریحان سعی داشت رومل را با پسر لرد لوات بگیرد
[ترجمه گوگل]ریحان کیسه را گرفت و بعد می شنید که ریحان سعی داشت رومل را با پسر لرد لوات بگیرد
11. The Tanners lived next door ter the stables till Will Tanner got the sack.
[ترجمه ترگمان]خانواده tanners در کنار اصطبل زندگی می کردند تا وقتی که ویل تنر کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]Tanners ساکنان کنار ساحل ایستگاه تا Will Tanner کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]Tanners ساکنان کنار ساحل ایستگاه تا Will Tanner کیسه را گرفت
12. By then, tens of thousands more workers will have got the Sack and Sterling will have plunged even lower in value.
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان ده ها هزار کارگر دیگر از نو وارد خواهند شد و استرلینگ حتی پایین تر خواهد رفت
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، ده ها هزار کارگر دیگر باید سکه و استرلینگ را حتی کمتر از ارزش به دست آورند
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، ده ها هزار کارگر دیگر باید سکه و استرلینگ را حتی کمتر از ارزش به دست آورند
13. With some pros you could have got the sack on the spot.
[ترجمه ترگمان]با یه سری حرفه ای می تونستی اون گونی رو بگیری
[ترجمه گوگل]با برخی از جوانب مثبت، می توانستید کیسه ای را در محل قرار دهید
[ترجمه گوگل]با برخی از جوانب مثبت، می توانستید کیسه ای را در محل قرار دهید
14. They checked with the firm and they said they didn't repair it, so he got the sack.
[ترجمه ترگمان]اونا با شرکت هماهنگ کردن و اونا گفتن که it، پس اون کیسه رو گرفت
[ترجمه گوگل]آنها با شرکت بررسی کردند و گفتند که آنها آن را تعمیر نکرده اند، بنابراین کیسه را گرفت
[ترجمه گوگل]آنها با شرکت بررسی کردند و گفتند که آنها آن را تعمیر نکرده اند، بنابراین کیسه را گرفت
پیشنهاد کاربران
اخراج شدن
کلمات دیگر: