کلمه جو
صفحه اصلی

fess


fesse : رنگ ابی کمرنک

انگلیسی به فارسی

( fesse =) آبی کم‌رنگ


فیس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a broad horizontal band that forms the middle third of a heraldic shield.

• wide band across an heraldic shield

جملات نمونه

1. Come on, fess up. I know there's something you're not telling me.
[ترجمه A.A] زودباش ( اقرارکن ) بگو ، میدونم چیزی هست که به من نمیگی
[ترجمه ترگمان] زودباش، اعتراف کن می دونم یه چیزی هست که تو به من نگفتی
[ترجمه گوگل]بیا بریم من می دانم چیزی است که به من نمی گویند

2. How many stolen cars did they fess up to?
[ترجمه A.A] آنها به چندتا از اتومبیلهای سرقت شده اعتراف کردند؟
[ترجمه ترگمان]چند تا ماشین دزدیده شدن؟
[ترجمه گوگل]چند تا ماشین ربوده شدند؟

3. Come on, fess up! Who ate that last cookie?
[ترجمه ترگمان]! زود باش، اعتراف کن کی آخرین کلوچه رو خورده؟
[ترجمه گوگل]بیا بریم بیرون چه کسی آخرین کوکی را خورد؟

4. It's time for the President to fess up.
[ترجمه ترگمان]وقتشه که رئیس جمهور اعتراف کنه
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که رئیس جمهور بتواند آنرا بپوشاند

5. Fess up - it was you who ate that last piece of cake, wasn't it?
[ترجمه ترگمان]تو کی بود که آخرین تکه کیک رو خوردی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]فست فود - این شما بودید که آخرین قطعه کیک خوردید، آیا این نبود؟

6. Come on, fess up - you must have been the one who told her because no-one else knew!
[ترجمه ترگمان]زود باش، اعتراف کن - تو باید کسی بودی که بهش گفته بودی چون هیچ کس دیگه ای نمی دونست!
[ترجمه گوگل]بیا بریم بیرون - شما باید کسی بودید که بهش گفته بود چون هیچ کس دیگر نمی دانست!

7. Just about any lawyer would advise bosses to fess up about a gun-toting supervisor.
[ترجمه ترگمان]تنها در مورد یک وکیل به مدیران توصیه می کند که در مورد یک ناظر با اسلحه اعتراف کنند
[ترجمه گوگل]فقط در مورد هر وکیل توصیه می شود کارفرمایان در مورد یک سرپرست اسلحه

8. To investigate the effect of treating non-invasive fungous sinusitis by functional endoscopic sinus surgery (FESS) or radical maxillary antrotomy (RMA).
[ترجمه ترگمان]برای بررسی تاثیر درمان سینوزیت با استفاده از عمل جراحی endoscopic functional (fess)یا antrotomy های افراطی maxillary (RMA)
[ترجمه گوگل]برای بررسی اثر درمان سینوزیت قارچ غیر تهاجمی با عمل جراحی سینوس آندوسکوپیک (FESS) یا آنتروتومی فک بالا (RMA) رادیکال

9. Objective:To evaluate the effect of hypotensive anesthesia in endoscopic nasal sinus surgery(FESS)for patients with recurrent nasal polyps.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثر بی هوشی hypotensive در عمل سینوس بینی برای بیماران با polyps بینی مکرر
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر بیهوشی کم خونی در جراحی سینوس بینی آندوسکوپی (FESS) برای بیماران مبتلا به پولیپ های مکرر بینی

10. But the likelihood that some people failed to fess up about straying wouldn't undercut the study.
[ترجمه ترگمان]اما این احتمال وجود دارد که برخی از مردم در خواست خود درباره منحرف کردن این تحقیق اعتراف نکنند
[ترجمه گوگل]اما این احتمال که بعضی از مردم در مورد تخریب نتوانستند برآورده کنند، مطالعه را تحت فشار قرار نمیدهند

11. Fess fellows: The masters of the universe have turned out to be masters of disaster.
[ترجمه ترگمان]ارباب های شیطانی: ارباب های جهان برای این که ارباب های شیطانی باشن، تبدیل به یه فاجعه شده
[ترجمه گوگل]شاگردان فصیح: استادان جهان معلوم شده است که مسئولان فاجعه هستند

12. Fess up, fellows: The masters of the universe have turned out to be masters of disaster.
[ترجمه ترگمان]آدم های عالم خیال می کنند که ارباب های عالم از بدبختی و بدبختی سر در آورده اند
[ترجمه گوگل]فصاحت، همراهان: استادان جهان معلوم شده است که اساتید فاجعه است

13. It's time they fess up and let us know the true secrets to getting freakishly huge.
[ترجمه ترگمان]وقتشه که اونا اعتراف کنن و به ما اجازه بدن که رازهای واقعی رو بدونیم که به طرز فجیعی بزرگ می شه
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است و ما را به اسرار واقعی برای تبدیل شدن به freakishly بزرگ می دانیم

14. And even though it's hard to fess up to, a big part of me really does want to give myself to one person alone.
[ترجمه ترگمان]و با وجود اینکه خیلی سخته که اعتراف کنی، یه بخش بزرگ از من واقعا می خواد خودم رو تنها به یه نفر بدم
[ترجمه گوگل]و حتی اگر آن را سخت به تقصیر، بخش بزرگی از من واقعا می خواهم خودم را به یک نفر به تنهایی

15. There also are times when you should ' fess up and tell your child about your past life—despite the embarrassment or chance it may ruin your image with your child.
[ترجمه ترگمان]همچنین زمان هایی هست که شما باید اعتراف کنید و به کودک خود در مورد زندگی گذشته خود اعتراف کنید - با وجود شرمندگی یا شانس ممکن است تصویر شما را با فرزندتان خراب کند
[ترجمه گوگل]همچنین زمانی وجود دارد که شما باید در مورد زندگی گذشته خود به فرزند خود بگویید - با وجود خجالت و احتمال این که تصویر شما را با فرزندتان خراب کند


کلمات دیگر: