کلمه جو
صفحه اصلی

basketful


مظروف یک سبد

انگلیسی به فارسی

سبد خرید


انگلیسی به انگلیسی

• as much as a basket can hold, contents of a basket

جملات نمونه

1. The lack of one basketful of earth spoils the entire effort to build a nine - ren mountain.
[ترجمه ترگمان]نبود یک تکه زمین، تمام تلاش خود را برای ساخت یک کوه نه - از بین برد
[ترجمه گوگل]فقدان یک بطری از زمین، تمام تلاش خود را برای ساخت یک کوه نوردی خراب می کند

2. After the storm she gathered a basketful of windfalls in the apple orchard.
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان یکی از سیب های نارس را در باغ میوه جمع کرد
[ترجمه گوگل]پس از طوفان، او یک سبد خرید از فرسایش در باغ سیب را جمع آوری کرد

3. We bought a basketful of peaches.
[ترجمه ترگمان]یک زنبیل هلو خریدیم
[ترجمه گوگل]ما سبزیجات هلو را خریدیم

4. The basketful eggs were crushed to pieces by the car.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو به وسیله ماشین خرد شد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ سبز به وسیله ماشین خرد شده بود

5. These statements are worth taking with a basketful of salt.
[ترجمه ترگمان]این اظهارات ارزش گرفتن با کمی نمک را دارد
[ترجمه گوگل]این اظهارات با یک بطری نمکی ارزش دارد

6. BlueBear picked a big basketful and took them into his little cottage.
[ترجمه ترگمان]BlueBear یک زنبیل پر برداشت و به کلبه کوچکش برد
[ترجمه گوگل]BlueBear سبد خرید بزرگ را برداشت و آنها را به کلبه کوچکش برد

7. I have a basketful of surprises for you.
[ترجمه ترگمان]یه زنبیل پر از سورپرایز برات دارم
[ترجمه گوگل]من برای شما شگفت زده شده ام

8. He gave me a basketful of beaches.
[ترجمه ترگمان]یک زنبیل of به من داد
[ترجمه گوگل]او به من یک سبد خرید از سواحل داد

9. There was a basketful of ironing to do.
[ترجمه ترگمان]یک زنبیل اتو برای انجام دادن بود
[ترجمه گوگل]یک بطری برای اتو کردن وجود دارد

10. I saw him carrying a basketful of vegetables on his way home.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که یک زنبیل سبزی در راه خانه حمل می کرد
[ترجمه گوگل]من او را دیدم که یک سبد سبزیجات را در خانه اش حمل می کرد

11. When we gather it grain by grain, we soon have a basketful.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را با غلات جمع آوری می کنیم، به زودی یک زنبیل پر می کنیم
[ترجمه گوگل]وقتی دانه آن را دانه می کنیم، به زودی یک سبد خرید داریم


کلمات دیگر: