کلمه جو
صفحه اصلی

decrepitate


(املاح و مواد معدنی و آهک) شکفتن (در اثر حرارت)، تکلیس کردن، بودادن و سر  کردن، ترق ترق کردن دراثربودادن ناگهانی

انگلیسی به فارسی

بودادن و سرخ کردن، ترق‌ترق کردن (در اثر بو دادن ناگهانی)


فراموشی، ترق ترق کردن، بو دادن و سرخ کردن


انگلیسی به انگلیسی

• roast so as to cause to crackle; heat until crackling


کلمات دیگر: