ازدواج کردن
get married
ازدواج کردن
انگلیسی به انگلیسی
• marry, wed
جملات نمونه
1. I don't want to get married yet.
[ترجمه TAHA] من قصد ازدواج کردن ندارم
[ترجمه هلن] تصمیم ازدواج ندارم
[ترجمه Chan] قصد ازدواج ندارم
[ترجمه ترگمان]من هنوز نمی خواهم ازدواج کنم[ترجمه گوگل]هنوز نمی خواهم ازدواج کنم
2. When you get married, will you give up your job?
[ترجمه زهرا] زمانی که ازدواج کردی شغلت رو رها می کنی؟؟؟
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج کردی، شغلت رو ول می کنی؟[ترجمه گوگل]وقتی ازدواج می کنید، کار شما را رها می کنید؟
3. The Government was keen for people to get married rather than shack up.
[ترجمه علیرضا قادر] دولت مشتاق بود تا مردم به جای ازدواج سفید به صورت رسمی ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]دولت مشتاق بود که مردم بجای کلبه، زن بگیرند[ترجمه گوگل]دولت مشتاق بود تا مردم ازدواج کنند، نه اینکه ازدواج کنند
4. My advice to you is to get married: if you find a good wife you'll be happy; if not, you'll become a philosopher.
[ترجمه ترگمان]توصیه من به تو این است که ازدواج کنی: اگر همسر خوبی پیدا کنی خوشبخت خواهی شد؛ اگر نه، تو یک فیلسوف میشی
[ترجمه گوگل]توصیه من به شما این است که ازدواج کنید: اگر یک همسر خوب پیدا کنید خوشحال خواهید شد؛ اگر نه، شما یک فیلسوف خواهید شد
[ترجمه گوگل]توصیه من به شما این است که ازدواج کنید: اگر یک همسر خوب پیدا کنید خوشحال خواهید شد؛ اگر نه، شما یک فیلسوف خواهید شد
5. Are you changing your name when you get married?
[ترجمه ترگمان]وقتی ازدواج کردی اسمت رو تغییر دادی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما نام خود را هنگامی که ازدواج می کنید تغییر می دهید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما نام خود را هنگامی که ازدواج می کنید تغییر می دهید؟
6. It's been bruited abroad that she's going to get married.
[ترجمه ترگمان]شایع شده که اون قراره ازدواج کنه
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور کشته شده است که او ازدواج می کند
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور کشته شده است که او ازدواج می کند
7. I'm going to get married next year.
[ترجمه ترگمان]سال دیگر ازدواج خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من سال آینده ازدواج خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من سال آینده ازدواج خواهم کرد
8. It always seemed as though they would get married.
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می رسید که ازدواج می کنند
[ترجمه گوگل]همیشه به نظر می رسید که آنها ازدواج می کنند
[ترجمه گوگل]همیشه به نظر می رسید که آنها ازدواج می کنند
9. You're too young to get married.
[ترجمه ترگمان]تو برای ازدواج خیلی جوان هستی
[ترجمه گوگل]شما خیلی جوان هستید تا ازدواج کنید
[ترجمه گوگل]شما خیلی جوان هستید تا ازدواج کنید
10. But to return, they didn't get married in the end.
[ترجمه ترگمان]اما در عوض، آن ها در آخر ازدواج نکردند
[ترجمه گوگل]اما برای بازگشت، آنها در پایان ازدواج نکردند
[ترجمه گوگل]اما برای بازگشت، آنها در پایان ازدواج نکردند
11. I value my independence too much to get married.
[ترجمه ترگمان]من برای ازدواج بیش از حد به استقلال خود ارزش قائل هستم
[ترجمه گوگل]من به استقلالم اهمیت می دهم تا ازدواج کنم
[ترجمه گوگل]من به استقلالم اهمیت می دهم تا ازدواج کنم
12. He will never pressure you to get married.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به شما فشار نخواهد آورد که ازدواج کنید
[ترجمه گوگل]او هرگز به شما فشار نمی آورد تا ازدواج کنید
[ترجمه گوگل]او هرگز به شما فشار نمی آورد تا ازدواج کنید
13. There's no way I'll ever get married again.
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی نداره که من دوباره ازدواج کنم
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای ازدواج مجدد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای ازدواج مجدد وجود ندارد
14. All she wanted was to get married and live happily ever after.
[ترجمه ندا] تنها چیزی که او می خواست این بود که ازدواج کند و تا آخر عمر شاد زندگی کند.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می خواست این بود که ازدواج کند و با خوشحالی زندگی کند[ترجمه گوگل]همه او می خواستند ازدواج کنند و با خوشحالی با هم زندگی کنند
پیشنهاد کاربران
باهم عهد بستن
EX:we will get married this morning
و. . . .
EX:we will get married this morning
و. . . .
ازدواج کردن
They want get married.
کردن ازدواج
متا هل شدن
کلمات دیگر: