کلمه جو
صفحه اصلی

embank


(معماری و مهندسی - با دیواره ای از خاک و غیره سد کردن یا حفاظت کردن) خاکریزی کردن، سنگچین کردن، حفاظ خاکی ساختن، دیواره ساختن، خاک ریزی کردن، بلندی یا پشته ساختن، با خاک یا سنگ محصور کردن

انگلیسی به فارسی

خاک‌ریزی کردن، بلندی یا پشته ساختن، با خاک یا سنگ احاطه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: embanks, embanking, embanked
• : تعریف: to enclose or support with a mound or wall of earth or stone; construct an embankment around or along.
مشابه: bank, mound

• confine or enclose with an embankment


کلمات دیگر: