کلمه جو
صفحه اصلی

basketball game

انگلیسی به فارسی

بازی بسکتبال


انگلیسی به انگلیسی

• team game played on a floor with a raised basket at either end through which a ball must be tossed

جملات نمونه

1. He refereed a basketball game yesterday.
[ترجمه ترگمان]او دیروز داور مسابقه بسکتبال بود
[ترجمه گوگل]او دیروز بازی بسکتبال را مطرح کرد

2. That basketball game we watch last night on television was simply divine!
[ترجمه ترگمان]آن بازی بسکتبال که دیشب در تلویزیون تماشا کردیم، خیلی ساده بود!
[ترجمه گوگل]این بازی بسکتبال که ما شب گذشته در تلویزیون تماشا می کردیم، به سادگی الهی بود!

3. He is giving the commentary on the basketball game.
[ترجمه ترگمان]او در حال ارائه گزارش در مورد بازی بسکتبال است
[ترجمه گوگل]او تفسیر بازی بسکتبال را داده است

4. He changed channels to watch the basketball game.
[ترجمه ترگمان]او کانال ها را عوض کرد تا بازی بسکتبال را تماشا کند
[ترجمه گوگل]او کانال ها را برای تماشای بازی بسکتبال تغییر داد

5. The present and future won a big basketball game Wednesday night at the Coliseum Arena.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روز چهارشنبه در the Coliseum یک بازی بسکتبال بزرگ برگزار شد
[ترجمه گوگل]امروز و آینده یک بازی بزرگ بسکتبال در ورزشگاه کلینیک در روز چهارشنبه به دست آورد

6. I was walking to my seat at a basketball game my freshman year and noticed a cute guy with sky-blue eyes watching me.
[ترجمه ترگمان]در یک بازی بسکتبال روی صندلی ام راه می رفتم و دیدم که یک مرد جذاب با چشمان آبی آسمانی به من نگاه می کند
[ترجمه گوگل]من در سالن اول بازی های بسکتبال قدم می زدم و یک پسر ناز با چشم های آبی آبی به من نگاه می کرد

7. The professional basketball game club under share system has been the main trend in the world.
[ترجمه ترگمان]باشگاه فوتبال حرفه ای بسکتبال تحت سیستم سهم، گرایش اصلی در جهان بوده است
[ترجمه گوگل]باشگاه بازی های حرفه ای بسکتبال تحت سیستم سهم شده روند اصلی در جهان بوده است

8. Ashley: A basketball game. His dad's team is playing Philly.
[ترجمه ترگمان]یه بازی بسکتبال تیم پدرش داره فیلادلفیا رو بازی می کنه
[ترجمه گوگل]اشلی بازی بسکتبال تیم پدرش در Philly بازی می کند

9. The PE teacher whistled for the basketball game to begin.
[ترجمه ترگمان]معلم PE برای آغاز بازی بسکتبال سوت کشید
[ترجمه گوگل]معلم PE برای شروع بازی بسکتبال عجله کرد

10. Is there going to be a basketball game this afternoon?
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر یه بازی بسکتبال هست؟
[ترجمه گوگل]آیا بعد از ظهر یک بازی بسکتبال وجود دارد؟

11. After 20,000 fans file out after the basketball game, the court has to be removed, the arena cleaned and the rink prepared for a hockey game a few hours later, when another 20,000 fans will arrive.
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه بیست هزار طرفدار بعد از مسابقه بسکتبال بیرون می روند، دادگاه باید حذف شود، زمین تمیز و برای یک بازی هاکی چند ساعت بعد آماده می شود، زمانی که ۲۰،۰۰۰ طرفدار دیگر می رسند
[ترجمه گوگل]بعد از آنکه 20،000 هوادار پس از بازی بسکتبال بازی کردند، دادگاه باید حذف شود، عرصه تمیز و چند ساعت بعد برای بازی هاکی آماده می شود، زمانی که 20،000 طرفدار دیگر وارد می شوند

12. I turned off the basketball game and started to write.
[ترجمه ترگمان]من بازی بسکتبال رو خاموش کردم و شروع به نوشتن کردم
[ترجمه گوگل]من بازی بسکتبال را خاموش کردم و شروع به نوشتن کردم

13. In the basketball game, his foul played into the opponent's hands.
[ترجمه ترگمان]در بازی بسکتبال، foul به دست حریف افتاد
[ترجمه گوگل]در بازی بسکتبال، فلاکت او به دست حریف بازی کرد

14. There is going to be a basketball game tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فردا یه بازی بسکتبال برگزار میشه
[ترجمه گوگل]فردا بسکتبال خواهد بود

15. We are watching the basketball game when it begins to rain.
[ترجمه ترگمان]ما بازی بسکتبال را زمانی که باران شروع می شود تماشا می کنیم
[ترجمه گوگل]وقتی که شروع به باران می شود، بازی بسکتبال را تماشا می کنیم


کلمات دیگر: